Page 22 - ماهنامه شماره 18 برای فردا
P. 22

‫‪ 22‬شمار ٔههجدهـم | مهݠـرمــاه‪1396‬‬

                                                                                                                                                                   ‫‪....................................................................................................‬‬
                                                                                                                                                                   ‫‪.....................................................................................................‬‬
                                                                                                                                                                   ‫‪.....................................................................................................‬‬

‫بر ‌جعا ‌جنشـی ‌ناند کههی ‌چکسهی ‌چجانم ‌یبیندشـان‪.‬‬
‫رماـنیننمم‌هبـ‌یازدابنـگمذامـریاـبامیـکـده اچـز ن‌هکقاردکهـنایـممص؟ـوشـانیبادبشـایـیدمدوِرآمفــانت‬
‫نبینیـم‪ ،‬گرچـهفکـرم ‌یکنـمآنزمـاناز هـردونقـدآفـت‬
‫ببینیـم! مـن بـه سـخنان دیگـران کاری نـدارم و روش‬
‫خـودم را در پیـش خواهـم گرفـت؛ امـا نم ‌یفهمـم کـه‬
‫بداِرشـدفدتـیـراوبـاخزا؟نـاۀگـیـر اسکـتراودشـی‌نغفیـکررااززنسظــارعآقاایـتاتندبراییـسـدبسـشتدره‬
‫دفتـرشنشسـتهباشـدودر اتاقـشهـمبـاز باشـدبگوید‬
‫هـر دانشـجویی بیایـد و سـؤالات و اشـکالاتش را بپرسـد‪،‬‬
‫مه ‌یمگبنویونیدسدادنمهثپل ًاامشـیندفهقوطدارومزگهاسـتیردسه‌هتاشمنبریهدبسپارعورتدی‪،‬ا گرک‬
‫تادوپاسـ ‌خگوهسـتم‪،‬م ‌یگویندتواسـتادی‪،‬وظیف ‌هات‬
‫ایـناسـت کـهجـوابدانشـجوهارابدهـی‪،‬حقوقـتبـه‬
‫خاطـرهمیـناسـت‪.‬بـدابـهحـال کسـی کـهبخواهـدبـه‬
‫اشـتهای مـردم غـذا بخـورد؛ یـا از پرخـوری م ‌یترکـد یـا از‬
‫گرسـنگیم ‌یمیـرد‪.‬مـنخـودماز صمیـمقلـبخواسـتار‬
‫ایـنهسـتم کـهافکارمنقدشـود؛چونهی ‌چوقـتاز این‬
‫نقـدضـرر نکـرد ‌هام‪.‬خوباسـت کهمننقدشـد ‌هام؛وبا‬
‫همیننقدهاتوانست ‌هامپنجمرحلهراپشتسربگذارم‪.‬‬
‫من از نقد سـود کرد ‌هام؛ اما برای اینکه نقد شـوم راهش‬
‫ایننیست کهدر خان ‌هامودفترمرابهرویبقیهببندم‪.‬‬
‫اینکـه شـما در برابـر مـن چـه وا کنشـی نشـان م ‌یدهیـد‬                                              ‫عمـل نم ‌یکنـم و واقعـ ًا در مـوارد فراوانـی فاصلـۀ زیـادی‬                                                                ‫از ناسیونالیسـمخودشـانبزننـد؛آیـااصل ًادرسـتاسـت‬
‫مشـکلمـننیسـت‪،‬مشـکلخودتـاناسـت‪،‬ا گـر کسـی‬                                                           ‫بمـیـورندعکلـاممل ًاوعحمـقبلامـشنمااسســتت‪.‬ویاعکتـیراازفمـموار‌یکدنعمدیکـده‌هادر اییکهن‬                                   ‫کهمایکچنینمرزبند ‌یهاییدرست کنیمیانه؟چرا‬
‫آمـدوحـرفمـنرا گفـت کـههیچاشـکالیدرشنیسـت‬                                                                                                                                                                                     ‫دیـنوسیاسـتبیـننیـکانروزگار خـطایجـادم ‌یکنـد‪.‬‬
‫مشـکلمـننیسـتمشـکلاوسـت‪.‬خـودشاسـت کـه‬                                                               ‫منبهعلمخودمعملنم ‌یکنم‪،‬چیزیاسـت کهشـما‬                                                                                    ‫نیـکان روزگار یعنـی کسـانی کـه هیـچ سـوءنیتی ندارنـد‬
‫روحیۀتعبددارد؛روحی ‌های کهمنسالیاناستبهآن‬                                                           ‫گگنفـتایهاد‪.‬سـنکتتوۀآدنوایمنیکـکههظما ‌هیـرًخاوماهخامطعبـرانضمکننمفعهمذریبدد‌هتانرادز‬                                     ‫و نسـبت به بشـریت حسـن نیت دارند و بهروزی بشـر را‬
‫نـهم ‌یگویـم‪.‬ایـننیسـت کـه کسـانی کـهدر مقابلشـما‬                                                                                                                                                                             ‫طال ‌بانـد‪ .‬چـرا دیـن و سیاسـت بیـن ای ‌نهـا مـرز ایجـاد‬
‫کنـشووا کنـشدارنـد‪،‬وا کنششـاننتیجـۀ کنـششـما‬                                                        ‫کهتواناییمندر سـخن گفتنبیشـتراز نوشـتناسـتو‬                                                                               ‫م ‌یکندوم ‌یگویدتوایران ‌یهستی‪،‬توعربی‪،‬توعجمی‪،‬‬
                              ‫باشد‪.‬‬                                                                 ‫آ ‌نقدری کهاز منبرایسخنرانیدعوتم ‌یکنند‪،‬برای‬                                                                              ‫تـو یونانـ ‌یای‪ ،‬تـو بربـری‪ .‬بشـریت چـه سـود م ‌یبـرد از‬
‫رضوانـی‪ :‬امسـال سـال انتخابـات اسـت‪ ،‬بـه نظـر‬                                                       ‫نوشـتن دعـوت نم ‌یکننـد‪ .‬تجربـه بـه مـن گفتـه بیشـتر‬                                                                      ‫ایـن مـرز ایجـاد کـردن؟ اشـرار بـرای اینکـه بـه مقاصـد‬
‫شـما مـردم بایـد چـه رویکـردی را در موضـوع‬                                                          ‫کسـانباسـخنرانیمنبهآراونظراتمعلاق ‌همندشـدند‪.‬‬                                                                             ‫شـرورانه خودشـان برسـند از دو قلمـرو دیـن و سیاسـت‬
‫انتخابـات اتخـاذ کننـد و پی ‌شبینـی شـما در ایـن‬                                                    ‫یـادمنم ‌یآیـد کسـیتـاالآن گفتـهباشـدمـن کتـابتـورا‬                                                                       ‫بـرای مرزبنـدی بیـن نیـکان اسـتفاده م ‌یکننـد‪ .‬تأ کیـد‬
                                 ‫موضـوع چیسـت؟‬                                                      ‫خواندم‪.‬من گمانم ‌یکنممخاطبانمهمدرک کرد ‌هاند‬                                                                              ‫م ‌یکنـممـننـهسرسـوزنیعلاق ‌همنـدبـهتجزی ‌هطلب ‌یام‬
‫گاهـی‬  ‫آ‬  ‫سیاسـت‬  ‫از‬  ‫اصا ًل‬  ‫پی ‌شبینـ ‌ی نم ‌یکنـم‪ ،‬چـون‬                                          ‫مـن در نوشـتن قلـم سـنگین ب ‌یبلاغـت و ب ‌یفصاحتـی‬                                                                        ‫اونســهتس‪،‬رحساـوشـزناویتکل ًماا‪.‬بملیـکهتبارهضـهمیاکنشـسـورهبردالیـیملبوا‌یناگهیمزی‌هـاتی‬
‫نـدارم‪.‬ولـیدوچیـزبرایـممحـرز اسـت‪.‬یکـیاینکـهبایـد‬                                                   ‫دارم؛ولـیدر سـخنانـگار موف ‌قتـرم‪.‬مـنهمی ‌نجاقول‬
‫در انتخابـات شـرکت کنیـم‪ ،‬در هـر اوضـاع و شـرایطی‪.‬‬                                                  ‫م ‌یدهم کهاز اینسالجهتعکسرادر پیشخواهم‬                                                                                    ‫کـه گفتم؛یعنیحقیق ‌تطلبیفلسـفی‪،‬جـواز اخلاقیو‬
‫نـهبـرایاینکـهشـرکتدر انتخابـاتهیـچعارضـۀمنف ‌ی‬                                                              ‫گرفـت‪.‬در حضـور چهـار شـاهدقـولم ‌یدهم‪.‬‬                                                                           ‫مسـصخلحنرا ‌تگانفتدـی ‌هاشم‪.‬یالسبیتـاهسایِـینناظسـربهانهرگویـابزهاطثببـیا ‌نالتنملم ‌لیکاینـند‬
‫نـدارد‪ ،‬بلکـه بـه جهـت اینکـه نسـبت بـه چهـار بدیـل‬                                                 ‫مداحساـفتلانپیوکر‪:‬هدموخسـصتاونصیًارادردیمـنزدل‌هتاامنکـبرهگزاگرفتم ‌ها‌ینـشدوددر‪،‬‬
‫دیگرش از همه اخلاق ‌یتر و از همه مصلح ‌تاندیشان ‌هتر‬                                                                                                                                                                          ‫کـه مدعـای مـن درسـت اسـت‪ .‬ممکـن اسـت ایـن سـه‬
‫اسـت‪ .‬بـر سـر عقـل آوردن یـک رژیـم سیاسـی پنـج راه‬                                                  ‫مـراد و‬  ‫خحـکود‌مفرشـماماسـنمت‪‌.‬یخمواخهیصـود‪،‬صـ ًراابایـطـۀن‬  ‫بااینکـه‬                                                    ‫انگیزه‪،‬انگیز ‌ههایحقیباشندوبازمدعایمناشتباه‬
‫دارد؛ انقالب؛ کودتـا؛ مرکزگریـزی‪ ،‬تجزی ‌هطلبـی و بـه راه‬                                            ‫سـنت‬                                                          ‫مریـدی‬                                                      ‫باشـد‪،‬منتقدانبایدبرسـرمدعایمنبحث کنند‪،‬نه‬
‫انداختـن شـور ‌شهای داخلـی و مداخالت خارجـی؛‬                                                        ‫شـفاهی و اخالق متواضـع شـما و عوامـل دیگری‬                                                                                ‫انگیز ‌ههـایمـنو نـهاینکـهمـرامتهـمبـهتجزی ‌هطلبیو‬
‫شـرکتدر انتخابـاتاز همـهاخلاق ‌یتـراسـت‪.‬ایـنچهار‬                                                    ‫دس ‌تب ‌هدسـتهمداد ‌هاند کهشـا گردهایشما‬                                                                                                                                   ‫ای ‌نهـا کنند‪.‬‬
‫راه هی ‌چکـدام بـه مصلحـت و اخلاقـی نیسـت‪ .‬شـرکت‬                                                    ‫رویکردانتقادی کمتریبهشماداشتهباشند؛آیا‬                                                                                    ‫داسـتانپور‪ :‬چـرا شـما بیشـتر از آنکـه بنویسـید‪،‬‬
‫در انتخابـات بـا نافرمانـی مدنـی قاب ‌لجمـع و سـازگار‬                                               ‫مـصانداقواشـنلـًامهاخماییـلـ‌یگنویآیـفـشـما‪.‬ثتگاررنایدـ ًدناـیایددنار‌هکاـیمـ‪،‬ه بدـش؟ـداوگرنداشنککسسـ ‌تینافوراسـنقـی ود‬  ‫سـخنرانیومصاحبهم ‌یکنید؟شـمادر مصاحبه‬
‫اسـت‪ .‬ا گـر شـما در انتخابـات شـرکت نکنیـد م ‌یگوییـد‬                                                                                                                                                                         ‫باخبرگزاری کتاب(تیرماه‪)94‬ازسهبرترینوشتار‬
‫مـابـهسرنوشـت کشـور خودمـاناهمیـتنم ‌یدهیـمیـا‬                                                                                                                                                                                ‫بـر گفتـار سـخنراند ‌هایـد‪،‬البتهبـهنا گزیری کنش‬
‫م ‌یخواهیـم سرنوشـت را از یکـی از آن چهـارراه انتخـاب‬                                               ‫نکننـد بـا سـنت شـفاهی داشـتن ه ‌مبسـتگی معنایـی‬                                                                          ‫سیاسـیوشـرایطایـرانهـماشـار ‌هکرد ‌هاید؛اماآیا‬
‫کنیـم کـه بـه نظـرم هـر دو خطـا اسـت‪ .‬توجـه کنیـد رأی‬                                               ‫نـدارد‪ .‬م ‌یشـود سـخنان کسـی شـفاهی باشـد‪ ،‬ولـی‬                                                                           ‫ضـرورت برقـراری موازنـه بیـن شـئون اجتماعـی و‬
‫دادنبـهیـک کاندیـدایخـاصفقـطبـهاینمعناسـت‬                                                           ‫ناقدانـیقـویهـمداشـتهباشـدوبالعکسهمم ‌یشـود‬                                                                               ‫تناسـب طـرح و اجـرا ایجـاب نم ‌یکنـد کـه در کنـار‬
‫کهدر میانبدهابه کمترینبدرأیم ‌یدهیم؛بنابراین‬                                                        ‫که کسـیهمۀمطالبشمکتوبورسـان ‌هایباشـد‪،‬ولی‬                                                                                 ‫خطابـه بـه کتـاب و نوشـتن اهمیـت بیشـتری‬
‫ا گـر مـن بـه کاندیـدای خـاص رأی دادم‪ ،‬فکـر نکنیـد آن‬                                               ‫اجـازۀدیـدانتقـادیبـه کسـیندهـد‪.‬ارتبـاطمعنـاداری‬                                                                                                                           ‫بدهید؟‬
‫کاندیـدای خـاص را یـک انسـان کامـل‪ ،‬یـک شـخصیت‬                                                      ‫بیـن ایـن دو وجـود نـدارد‪ .‬گفت ‌هانـد فلانـی در خانـه و‬                                                                   ‫زعلبم‌یبع ‌میلعـمیلدارسـجهـتا‪.‬انصمللًاولـعلمموا‬  ‫حافـظ م ‌یگویـد‪ :‬نـه مـن‬
‫رؤیایـی یـا یـک سیاسـ ‌تمدار قهـار م ‌یدانـم‪ .‬در ایـن‬                                               ‫دفتـر کارش بـا دوسـتانش حشرونشـر زیـادی دارد‪ .‬ایـن‬                                                                                                                         ‫بـس‪ ،‬ملامـت علمـا هم ز‬
‫اوضا ‌عواحوال م ‌یگویم بدی آقای روحانی از همه کمتر‬                                                  ‫درسـت اسـت‪ ،‬ولـی جالـب اینجاسـت کـه ا گـر بـا کسـی‬                                                                        ‫ملول ‌یشـانبـهخاطـرایـناسـت کـهبـهعلمشـانعمـل‬
                  ‫اسـت و بـه ایشـان رأی خواهـم داد‪.‬‬                                                 ‫معاشـرت نداشـتم م ‌یگفتنـد ای ‌نهـا روشـ ‌نفکران‬                                                                          ‫نم ‌یکننـد‪،‬دیگـرچـهبرسـدبهجهال‪.‬منبهعلـمخودم‬
   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26   27