Page 20 - ماهنامه شماره 18 برای فردا
P. 20
20شمار ٔههجدهـم | مهݠـرمــاه1396
....................................................................................................
.....................................................................................................
.....................................................................................................
امخومریمنـ یید،یادصما ًلودشرآیقـفاتگیمیمصبـنادرحآدیـنزدمهاننمن یسشبـدت.بمهآصقبااحی ب هواسـطۀپدرمباروحانیتآشـنابودم،جذابیتداشت
اطرافیانشـان را بـه جـد از اینکـه در جنـگ شـرکت کننـد کـه آن دن گ وفنگـی کـه روحانیـون در اطـراف خودشـان
بازم یداشتند.ایشاندرآنزمانبسیاریازآراءوانظاری آپقادیـیدممصیآبوارحدنـمعدمدروالیًا اشـهالننتأبـمودل.بعوادم؛ملعسمـوول ًامابیـرنسـبوخدناکنه
را کـه بـزرگان آن زمـان جمهـوری داشـتند ،دارای صبغـۀ دخـهـوادن ایش نشـظاـارن بپـترداد،شبـلکـت؛همـمعنمبـ وهنلـًادرسـتخندایـندمش راسـمخزنهمـیزاهز
مارکسیسـتی م یدانسـتند؛ بـا بسـیاری از مواضـع آقـای م یکـرد و بـا تأمـل و تأنـی پاسـخ مـ یداد .ایـن ویژگـی در
بهشتیمخالفبودند؛وقتیآقای[امام]خمینیانجمن مجیـهااننرنوماحاندایرـنودنوکـوقمتایسـشـتم؛اروسـحؤاانلیـیومن یمکانانیـگدا،رفیورًاکدرجآامن
حجتیـهراتخطئه کردند،مصبـاحدر اینتخطئههمراه نظر کرده،جوابشـمارام یدهند.آقایمصباحمتأمل
نبـود؛ای نهـامـواردیاسـت کـهمنآ گاهانهنـامم یبرمو بـود،اهـلسـنجید هگوییبـودوسـخنانب یرویه کمتـراز
اینمواضع،چهحقبودوچهناحق،درآنزمان کهمن ایشانصادرم یشد.البته گاهی کهخشمگینم یشد،
باآقایمصباحبودم،ازنظرمنرمانندهو گریزانندهبود. حـرفب یرویـههـمم یگفت،اماب هندرت.اینسـهعامل
شایدالآنمنبعضیاز مواضعآقایمصباحرابپسندم، نمـبـراومدمجـ .عذلوتـب آقشـاهـیمماینصبکــاهحمـکـرندذهاتـب ًـاوردو؛ احمیــاۀمـمرینـمدریـشـددنش
چـونتحـولفکـریپیدا کـرد هام؛ولـیآنزمـان کـهمنبا نـدارم .پـدرم از بچگـی بـرای اینکـه مـن و بـرادرم را از ایـن
ایشـاننشس توبرخاسـتم یکردم،برایمنپذیرفتنی روحیـهدورنگـهدارنـدم یگفتنـدمـنوقتـییـکروحانی
نبودواینباعثم یشدمنازایشاناجتنابیاب هلحاظ خیلـینورانیم یبینم،اولیننتیجـ های کهم یگیرماین
فکری-عاطفـیدوری کنـم. اسـت کـهایـنروحانـیالآناز حمـامبیـرونآمدهاسـتو
الآن بعضـی از مواضـع ایشـان بـرای من پذیرفتنی اسـت، نتیج هگیـریدیگـرینم یکنـم.منایـنروحیـهراازپدرم
ولیآنزماننبود؛اماالآنهمبرایمنپذیرفتنینیست داشتم،چونایشانمرید کسینبودند.سهدلیلوجود
اکـنـهکآاقرـامییکمننـصبـد؛امحثما ًلوایـاضدعـممیرایآکیــهدآدرنازیـمـاننسـداا لشـهتانیـد،اکلبآـانر داشـت کـهباعـثشـدمـنمریـدایشـاننشـومواز جرگـۀ
شـنیدم کهبهبسـیج یهام یگفتندهما نگونه کهمادر مصباحیـون دور بمانـم :اول اینکـه آقـای مصبـاح خیلـی
سـا لهایجنـگدرمیـدانجنگیدیـم،الآنهـمبایددر دسـ تخوش جـزم و جمـود و تعصـب و پیـ شداوری و
ا ِکیینآاقاصل ًای میدا نهـایفرهنگیبجنگیمومندرتعجبـم ب یمدارایینسـبتبههرگونهدگراندیشـیبودومناین سهدلیلوجودداشت
مصباح کسیرابهجنگیدنترغیبم یکردند؛ روحیهرانم یپسـندیدم.مناز نوجوانینسـبتبههمۀ کهباعثشدمنمرید
برایمنپذیرفتنینیست کهایشانروی گذشتهخا ک افکار خیلیباز بودم.آقایمصباحبسیار متعصببودو ایشان نشوم و از جرگۀ
م یپاشـند.مننخسـتین کسـیبودم که گفتممنپنج نسبتبهدگراندیشان،ازجملهدکترشریعتی،درآنزمان مصباحیوندوربمانم:
دورۀفکریداشتمودر دورۀاولیکبنیادگرایاسلامی پی شداوریمنفیداشت.نکتۀدوماینکهآقایمصباح اولاینکهآقایمصباح
ودینـیبـودم؛انـکار گذشـتههـممخالـفاخالقاسـتو تحملنداشت کسیبااومخالفت کند.نم یشدایشان خیلیدس تخوش
همبهمعنایایناست کهانساناز خودشبیزار است. رابهجدنقد کرد؛شمابایداز آقایمصباحتنهارهنمود جزموجمودوتعصب
مـنمعتقـدمنباید گذشـتۀخـودمراانـکار کنـموا گراین بگیریـد،نم یتوانیـدبـهجـدبـااوواردیـکبحـثشـویدو وپی شداوریو
کاررابکنـم،یعنـیمنازنظراخلاقیازتک ههایـیازخودم مخالفـت خـود را اعالم کنیـد .نکتـۀ سـوم اینکـه ایشـان ب یمدارایینسبتبه
بیزارمودلیلینداردا گردر هربره هایب هحکماسـتدلال خیلـی کـم مطالعـه بـود و کتا بهـای خیلـی محـدودی هرگونهدگراندیشی
وباصداقتبهچیزیایمانداشـتم،دورۀبعداز آنبیزار م یخواند.منیادماستیکبار ه مزمانسه کتاب به بود و من این روحیه را
شدهباشم.منچهار دورۀقبلمراتخطئهم یکنم؛امااز اودادمتابخواندیکیعلمودیناز «ایانباربور»،ترجمۀ نم یپسندیدم.مناز
آنبیزار نیسـتم،چوناز سـرهواوهوسومو جسـواریو بهاءالدینخرمشاهی،دیگریبنیادحکمتسبزواریاز نوجوانینسبتبههمۀ
عضوحزببادبودننبود کهبهاندیشـۀآندوره گرایش «توشیهیکوایزوتسو»،ترجمۀمرحومسیدجلا لالدین افکار خیلی باز بودم.
داشـتم؛ بنابرایـن هیـچ پشـیمان نیسـتم؛ امـا تخطئـه مجتبـوی و سـاختمان معنایـی الفـاظ دینـی اخلاقـی در آقایمصباحبسیار
م یکنـموم یگویـمآناندیشـهرادیگـرنـدارم.منازاینکه قرآناز «توشیهیکوایزوتسو»،باترجمۀخوبفریدون متعصببودونسبت
آقـایمصبـاح گذشـتۀخودشـانراانـکار م یکننـدخیلی بدرهای.م یخواستمایشانبااینمباحثآشناشوند. بهدگراندیشان،ازجمله
رنجم یبرم؛ایشانباآقایبهشتیمخالفبود،ولیالآن مد تهـا بعـد مـن یـکبـار مؤدبانـه پرسـیدم کتا بهـا را دکتر شریعتی ،در آن
شماچنینچیزینم یبینیدیامخالفتشانبامخالفت مطالعه کردید ،گفتندفرصتنکردم.بهنظرمنیکعالم زمانپی شداوریمنفی
امـام خمینـی بـا انجمـن حجتیـه .آقـای مصبـاح احـدی دینـیتنهـاچیـزی کـهدربـابمطالعـهحـقنـداردبگوید داشت.نکتۀدوماینکه
را بـه رفتـن بـه جبهـه ترغیـب نکـرد .مـن خاطراتـی دارم از «فرصت نکردم» است .مطالعات ایشان بیشتر درزمینۀ آقایمصباحتحمل
کسـانی کـهم یخواسـتندبـهجبهـهبرونـدودرعی نحـال حدیثی و روایی بود و بعضی از آثار فلسفی .برخلاف اینکه نداشت کسیبااو
در پـی رضایـت آقـای مصبـاح هـم بودند؛ امـا این رضایت همیشـهدرسخنانشـانم یگفتنـدطالببایدباعلـومو مخالفتکند.نم یشد
حاصـل نم یشـد .مـن بـه چیزهـای بیشـتری اشـاره معارفروزآشـناییداشـتهباشـند،خودشـانب هندرتبا ایشانرابهجدنقد کرد؛
آنمـمدیهکانـصما ًلواازساـیتـقبنامـلونجمافیکشنــا گمروکـمعهتدقـر مدممیلککـتیمـاازنصپفـدایـدت بحثجدیدید مسازم یشدندوخودشانرادرمعرض شما باید از آ قای مصباح
خـوب خداونـد کـه مـا بایـد داشـته باشـیم سـتارالعیوب بحثـی جدیـد قـرار م یدادنـد و ایـن بـرای مـن گریزاننـده تنهارهنمودبگیرید،
بودناست.منبسیارازروحیۀافشا گری کهیکروحیۀ بود.علتدیگری کهباعثم یشدمناز مریدانایشان نم یتوانیدبهجدبااو
مارکسیسـتی اسـت منزجـرم .یکـی دیگـر از دلایلـم بـرای نمبانشبـاامیبـشهامنبسـوائدمل،انقخاولدمبکمارمبـل ًوامطوامف یقاشنـقدل.ادربزامسانلـامی کـیهو واردیکبحثشویدو
بازگونکردنهم هچیزایناست کها گرچیزینقل کنم، جمهوری اسلامی بودم و علاقۀ شخصی زیادی به آقای مخالفتخودرااعلام
ب هشـدتتکذیـبخواهـدشـدودر اوضا عواحوال کنونی خمینیداشـتم؛ولیدرنشس توبرخاسـ تهایمباآقای کنید.نکتۀسوماینکه
هی چکسـیدرهی چجـابـهنفعمنشـهادتنخواهـدداد؛ مصباحدرآنزمان،همیشهیکنوعب یاعتناییبهاین ایشانخیلی کممطالعه
بنابرایـن،مـنخودمرادرمهلکـ هایحقوقینم یاندازم؛ بودو کتا بهایخیلی
ولیازاینچیزهانم یتوانستمبگذرم؛چونهمۀکسانی محدودیم یخواند.

