Page 86 - ماهنامه شماره 23 برای فردا
P. 86

‫‪85‬‬

     ‫در این خا ک تابنا ک‬   ‫ایـن آد ‌مهاسـت‪ .‬زندگـی بـه نا گهـان بـدل م ‌یشـود بـه‬                              ‫بـهوجـودچنینداسـتانینیـاز بود‪.‬خواننـدهباتوجهبه‬
   ‫طربناکتنهاچیزی که‬       ‫ترکیـب معمـول و غریـب و داسـتان در مـرز واقعیـت و‬                                   ‫سابقۀذهنیخودممکناستنمادهاواستعار ‌ههایی‬
 ‫نم ‌یتوانبهآناطمینان‬      ‫وهـمظپایـهـرًاش مچـنـ ‌یردوکدت‪.‬ـاب آمـادۀ انتشـار داریـد‪ .‬کمـی‬                      ‫در متن کشـف کندوای ‌ن گاهیحاصلتلاشمخاطب‬
  ‫کردهمانآیندهاست‪.‬‬         ‫از آ ‌نهـا برایمـان بگوییـد‪ ،‬دربـارۀ رمـان «خـروج‬                                   ‫در خوانشداستاناست‪ .‬کسی کهداستانیم ‌یخواند‬
 ‫ب ‌هطورمعمولچیزهایی‬       ‫اضطـراری»‪ .‬گمـانم ‌یکنیدبعـداز تجربۀچندین‬                                           ‫ب ‌هنوعـی در نوشـتن دوبـارۀ آن بـا نویسـنده سـهیم‬
                           ‫مجموعـۀداسـتان کوتـاه‪،‬در رما ‌ننویسـینیـزبـه‬                                        ‫م ‌یشـود‪ .‬او آزاد اسـت سـهم خـود را از داسـتان بـه هـر‬
     ‫م ‌ینویسموازمیان‬      ‫مهم‌ییگویننـمیدزباعنمضوف‌یهـقااخوصاـهولیًادیباوداد؟سآـیتااقب‌نکووتلادا‌هنریوید کسه‬
    ‫آ ‌نهابرخیقاب ‌لارائه‬                                                                                                 ‫شـکلی کـهصالحم ‌یداندبرداشـت کند‪.‬‬
                                         ‫خوبـیهسـتندیـارما ‌ننویـس؟‬                                            ‫طنـز داسـتا ‌نهای روبـاه شـنی در موقعی ‌تهـای‬
     ‫بهمخاطباست‪.‬‬           ‫در ایـنخـا کتابنا کطربنا کتنهاچیزی کهنم ‌یتوان‬                                      ‫متناقـض‪ ،‬شـالودۀ داسـتان را ب ‌همیـزان زیـادی‬
      ‫نوشت ‌ههاییهمبا‬      ‫بـهآناطمینـان کـردهمانآیندهاسـت‪.‬ب ‌هطور معمول‬                                       ‫تحـت تأثیـر قـرار م ‌یدهـد‪ ،‬تـا حـدی کـه گاهـی‬
  ‫کمالتأسفپشتسد‬            ‫چیزهایی م ‌ینویسـم و از میان آ ‌نها برخی قاب ‌لارائه به‬                             ‫کاخملوان ًناـبدحهرافنـرامیوو حشمسـا‌یکنسدقـشرـارخگرصفیتـهتادسرـوتض‪،‬عمیثلت ًیا‬
    ‫سانسورم ‌یماند که‬      ‫مخاطباسـت‪.‬نوشـت ‌ههاییهمبا کمالتأسـفپشت‬                                             ‫در داسـتان آهنـگ پلنـگ صورتـی را سـوت بـزن‪.‬‬
  ‫جماعتنویسندهباید‬         ‫سـدسانسـور م ‌یماند کهجماعتنویسـندهبایدفکری‬                                         ‫آیااینامربرایبهچالش کشیدنموقعی ‌تهای‬
‫فکریبهحالاینمعضل‬           ‫بهحالاینمعضلفرهنگیهمبکنند‪.‬دررما ‌ننویسی‬                                             ‫کزـنهدبگـعیضـوًابمـ‌یاارهامدیـچـاتر دجرلـدووهرندـادجنمم‌یکنســائدل؟ی اسـت‬
   ‫فرهنگیهمبکنند‪.‬در‬        ‫هـمامیـدوارمبتوانـم کار درخـوریارائـهدهـم‪ .‬کاری کـه‬                                 ‫اینحرفشمانشانم ‌یدهدطنزدر داستا ‌نهایمن‬
‫رما ‌ننویسیهمامیدوارم‬      ‫دسـ ‌تکمه ‌مسـنگداسـتا ‌نهای کوتاهـمباشـد‪.‬البته‬                                     ‫کار خـودش را کـرده؛ یعنـی بـه عنصـر درونـی داسـتان‬
 ‫بتوانم کاردرخوریارائه‬     ‫خو ‌شبینـمبـه کاری کـهدرزمینۀرمان کرد ‌هام‪.‬شـواهد‬                                   ‫بدل شـده اسـت؛ به عبارت دیگر‪ ،‬عنصر تحمی ‌لشـده‬
 ‫دهم‪ .‬کاری کهدس ‌تکم‬       ‫نشانم ‌یدهداینکهم ‌یگویندبعض ‌یهابراییکیاز دو‬                                       ‫به داسـتان نیسـت‪ .‬از بافت خود داسـتان برم ‌یخیزد‬
  ‫ه ‌مسنگداستا ‌نهای‬       ‫قالـب داسـتان کوتـاه یـا رمـان سـاخته شـد ‌هاند چنـدان‬                              ‫و نا گزیـر بـر همـۀ عناصـر داسـتانی تأثیـر م ‌یگـذارد‪.‬‬
     ‫کوتاهمباشد‪.‬البته‬      ‫همب ‌یراهنیست‪.‬قالبذهنیمنهمبیشتربهنوشتن‬                                              ‫دلیلـش هـم شـاید ایـن باشـد کـه مـن هیـ ‌چگاه‬
  ‫خو ‌شبینمبه کاری که‬      ‫داسـتان کوتاه گرایشدارد؛امامد ‌تهاسـتبهنوشـتن‬                                       ‫به‌عمـد طنـز نمی‌نویسـم؛ یعنـی نوشـتن داسـتان طنـز‬
   ‫درزمینۀرمان کرد ‌هام‪.‬‬   ‫رمـانهـمعلاق ‌همنـدشـد ‌هام‪.‬امیـدوارمتجرب ‌های کـهدر‬                                ‫تصمیمـی پیشـینی نیسـت‪ .‬گاهـی ایـدۀ داسـتانی در‬
  ‫شواهدنشانم ‌یدهد‬                                                                                             ‫ذهنـم شـکل م ‌یبنـدد و موقعیـت داسـتانی و زیسـت‬
 ‫اینکهم ‌یگویندبعض ‌یها‬      ‫ایـنراه کسـ ‌بکرد ‌هامرضایـتمخاطـبراجلب کند‪.‬‬                                      ‫شـخصیت‌ها ناچـار بـه سـمت طنـز کشـیده م ‌یشـود‪.‬‬
    ‫برای یکی از دو قالب‬    ‫در سـال گذشـته بـرای مجموعـه داسـتان روبـاه‬                                         ‫ثابت شـده در این موارد چاشـنی طنز داسـتان را یک‬
   ‫داستان کوتاهیارمان‬      ‫شـنی جایـزۀ ادبـی جلال آ ‌لاحمـد و همی ‌نطـور‬
  ‫ساختهشد ‌هاندچندان‬       ‫جایـزۀ کتابسـالجمهـوریاسلامیرادریافت‬                                                                      ‫سـر و گـردن ارتقـا می‌دهـد‪.‬‬
 ‫همب ‌یراهنیست‪.‬قالب‬        ‫کردید‪ .‬موفقیت این مجموعه داستان را مرهون‬                                            ‫داستا ‌نهایشماباوجودفضاهاوموقعی ‌تهای‬
 ‫ذهنیمنهمبیشتربه‬                                                                                               ‫انتزاعیو گاهیوه ‌مآلود‪،‬بهسمتداستا ‌نهای‬
   ‫نوشتنداستان کوتاه‬        ‫چـهویژگ ‌یهـایمضمونـییـافرمـ ‌یم ‌یدانیـد؟‬                                         ‫اذغهلـنیبوسسوی ‌ماشلـذخهنص وسیـوا اقوپ ‌لیدشـا نخم ‌ی‌صکنهادی‪ .‬ریاوص‌یرفهـ ًاا‬
                           ‫خوشـبختانهروبـاهشـنیخـوبدیدهشـد‪،‬هـماز طرف‬
           ‫گرایشدارد؛‬      ‫خوانندگان‪،‬هماز سویداورانجوایزادبی‪.‬موفقیتش‬                                                  ‫روای ‌تگرند‪ .‬دلیل این رویکرد چیست؟‬
                           ‫هـمبـهنظـرممرهونهمانمواردیاسـت کهدر همین‬                                            ‫جنـس مـکان و موقعیـت و آد ‌مهـای داسـتا ‌نهای مـن‬
                           ‫مصاحبـه گفتـ ‌هام‪ .‬سـعی کـردم فـارغ از هـر شـتا ‌بزدگی‬                              ‫ذطـهـورن آی ن‌نیهـاسـرا نتوکـشـه بتتـ‪ .‬آوا ‌ننهـبا آ‌هدصـ‌موهرایـتیذمهعنـمیولو ‌یانـسـیدا ِدلر‬
                           ‫داسـتا ‌نهایی بنویسـم کـه خـودم بـه خـوب بودنشـان‬                                   ‫موقعی ‌تهـای معمولـی؛ امـا همـواره امـری غریـب ولـی‬
                           ‫ایمان دارم‪ .‬یادمان باشد که مسابق ‌های در کار نیست‪.‬‬                                  ‫ن ‌هچنـدان غیرعـادی وارد زندگی آ ‌نها م ‌یشـود و نقطۀ‬
                           ‫ا گر هم باشـد‪ ،‬هر نویسـند ‌های فقط با خودش مسـابقه‬                                  ‫بحـران را خلـق م ‌یکنـد؛ نقطـ ‌های کـه شـروع داسـتان‬
                           ‫م ‌یدهد‪.‬سـعیم ‌یکنمآهسـتهوپیوسـتهحرکت کنمو‬

                                   ‫حاصـل کارمبـرایمخاطبخواندنیباشـد‪.‬‬
   81   82   83   84   85   86   87   88   89   90   91