Page 44 - ماهنامه شماره 18 برای فردا
P. 44

‫‪ 44‬شمار ٔههجدهـم | مهݠـرمــاه‪1396‬‬

                                                                                                                               ‫‪....................................................................................................‬‬
                                                                                                                               ‫‪.....................................................................................................‬‬
                                                                                                                               ‫‪.....................................................................................................‬‬

‫ااندوصجراااًلزمباشـزشوور‌یاده‪.‬جااـا ‌ییکیاسکیاارشسسشییواراصسـریف ًیمابناریفاراسـیجنشتا‪.‬هاحرگـکیاررمسم ‌ییا‌یکشسرـدیدنووبد‪.‬نه‬  ‫اسـت و اینکـه رأی بـه چـه کسـی اسـت مهـم نیسـت؛‬                                                 ‫امـروزهدرسـطحشـهرم ‌یبینیـمانجامنم ‌یشـد‪.‬‬
‫هـم م ‌یآینـد‪ ،‬نبایـد آدم سیاسـی بفرسـتند‪ .‬مـا الآن‬                                                                           ‫چونرأیبهنظاماست‪ .‬گلایۀمنایناست کهخط‬                                                            ‫نقاطقوتوضعفشورایفعلیرابیان کنید‪.‬‬
‫خودمانسیاسـیهسـتیم‪،‬ولیبهاینفکرنم ‌یکنیم‬                                                                                       ‫کشوریبرایشوراهاتعیین کردندوایندرستنبود‪،‬‬                                                     ‫یکیاز اشکالاتواردبهشوراتعداداعضایآنبود که‬
‫که آدم سیاسی در لیستمان بیاوریم‪ .‬شهر اقتصاددان‬                                                                                                                                                                            ‫به‪21‬نفررسید‪.‬درعملشاهدبودیم کهشوراچابکی‬
‫م ‌یخواهد؛مهندسعمرانم ‌یخواهد؛آدمفرهنگی‬                                                                                                           ‫بایـدخ ‌طهـااسـتانیم ‌یبود‪.‬‬                                             ‫شـورای اول و دوم و سـوم را نداشـت‪ .‬فرقـی نم ‌یکنـد‬
‫و هنـری م ‌یخواهـد؛ متخصـص م ‌یخواهـد و لیسـت‬                                                                                 ‫ا گـر قضیـه برعکـس بـود و یکـی از سـران اصو ‌لگـرا‬                                          ‫چه کسیرئیسشوراباشد؛درهرحال‪ 21‬نفرمناسب‬
                                                                                                                              ‫م ‌یگفـت کـه رأی بـه لیسـت اصولگرایـی باشـد‪،‬‬                                                ‫نبـود‪ .‬از سـوی احـزاب هـم هماهنگـی وجود نداشـت؛‬
               ‫جامعـی کـهبتواندشـهرراآباد کند‪.‬‬                                                                                                                                                                            ‫بنابرایـن انسـجام بـه هـم ریخـت و خـود شـهردار هـم‬
‫بعداز گذشـتای ‌نهمهسـال کهشـمادر شـورای‬                                                                                                            ‫همیـن نظـر را داشـتید؟‬                                                 ‫تح ‌تالشـعاعقرار گرفتو کار بهعوضشـدنشـهردار‬
‫شـهربودیـددر حـالحاضـرحسـرتچهچیـزیرا‬                                                                                          ‫مـا ضربـۀ ه ‌مزمانـی دو انتخابـات را خوردیـم‪ .‬کسـانی‬                                        ‫رسید‪ .‬کار عقلانیایناست کهشوراوشهردار در یک‬
                                                                                                                              ‫کـهآمدنـدپـایصندو ‌قهـا‪،‬بهنیتشـوراوبابررسـیو‬                                                ‫راستاحرکت کنندتاخروجیبهتریحاصلشود‪.‬ما‬
   ‫م ‌یخوریـد کـهبایـدانجامم ‌یشـدولینشـد؟‬                                                                                    ‫تحقیـقرأیندادنـد؛چـونرهبراصلاحـات گفتهبود‪،‬‬                                                  ‫که ‌متمریسعنعیامر ‌یضکهرردایبرامهیمشیهنر کداارشراتانهبجااشمدد؛هایمانمتهاایکات ًراامیانن‬
‫مـن از ابتـدای انقالب کول ‌هبـاری از تجربـه داشـتم‪.‬‬                                                                           ‫مردمهمهمان کاررا کردند‪.‬البتهآنحرفغیرقانونی‬                                                  ‫مسـئلهدر سـطح کلانبـهشـهرهاضربـهوارد کـردودر‬
‫منصفانـهنبـود کـهایـنتجربـهرابـرایمـردماسـتفاده‬                                                                               ‫نبـود؛ ولـی بـر حـق نبـود و بایـد سـران محلـی تصمیـم‬                                        ‫اصفهـانهـمتأثیرمنفی گذاشـتوبـرایهمینخود‬
‫نکنم؛برایهمینمجبورشدم کاندیداشوم‪.‬دوستان‬                                                                                       ‫رموز‌یبگررگفزتارنـندش‪.‬ـاوگـدر؛دمرثآلیًانـدرد یه ککلامناتهبخاابشاـدتوشـهرورااسهـاتادنرییدرک‬  ‫مجلسبهفکرافتادوبهایننتیجهرسیدکهشوراباید‬
‫بهمنم ‌یگفتندبهمجلسبروم؛ولیمنم ‌یگفتم کار‬                                                                                     ‫یـک روز باشـد بهتـر اسـت‪ .‬بـرای همیـن اسـت کـه در‬                                           ‫جم ‌عوجورترباشد‪.‬نقطۀقوتمادراصفهاناینبود‬
‫مناینجاست‪.‬هیجدهسالفعالیتشبان ‌هروزی کم‬                                                                                        ‫روسـتاهاوشـهرهای کوچـکخیلـینتوانسـتندتأثیـر‬                                                 ‫کهآقایجمال ‌ینژاددر دلشـهرداریومعاونانجای‬
‫نیسـت‪.‬در ایـنسـا ‌لهاروزینبـودهاسـت کـهفکـری‬                                                                                  ‫بگذارند‪.‬م ‌یخواهمبگویمموجریاس ‌تجمهوریآمد‬                                                   ‫داشتوخوشبختانهوضعیتچندانبههمنریخت‪.‬‬
‫بـرای شـهر نداشـته باشـیم‪ .‬حسـرت مدیریـت واحـد‬                                                                                ‫وباعـثایـننتیجـهشـد‪.‬ا گـرمـوجریاسـتجمهـوری‬                                                  ‫ایشانهمسوبامدیریتقبلیعمل کردوا گرمعاونین‬
‫شهری کهبهدلماماند‪.‬منبهشورایجدید گفتم‬                                                                                          ‫نبودایناتفاقنم ‌یافتاد‪.‬حتیدوستاناصلا ‌حطلب‬                                                  ‫رفتند‪،‬رد ‌ههایبعدیآمدندومعاونشدند‪.‬اعضای‬
‫حالا کهدولتهمباشماهمراهاستوقانوناساسی‬                                                                                                                                                                                     ‫مدیریـت بـا هـم همسـو بودنـد و انسـجام شـهرداری از‬
‫هـمبـرایـنامـرتأ کیـدم ‌یکنـد‪،‬بایـدتالششـود کهبه‬                                                                                                     ‫هـمبرهمیـنعقید ‌هاند‪.‬‬
‫مدیریت واحد شهری دست یابیم‪ .‬این آرزوی ما بود‬                                                                                         ‫نظرتاندرموردشورایمنتخبچیست؟‬                                                                                            ‫بین نرفت‪.‬‬
‫ومانتوانسـتیمعملیاتـ ‌یاش کنیموامیـدوارمعزیزان‬                                                                                ‫مـناعتقـادفراوانـیبـهآ ‌نهـادارموفکـرم ‌یکنمموفق‬                                            ‫دلیلای ‌نرا کهمردمبهشورایشهرفعلیچندان‬
                                                                                                                                                                                                                          ‫اقبـال نشـان ندادنـد و لیسـت‪ 13‬نفرۀ جدیـدی را‬
          ‫شـورایپنجـمبتواننـدآنراپیاده کنند‪.‬‬                                                                                                                    ‫می‌شوند‪.‬‬                                                  ‫برایشـورایشـهرانتخاب کردند‪،‬چهم ‌یدانید؟‬
            ‫نگران ‌یتانبرایاصفهانچیست؟‬                                                                                        ‫ا گـراز شـماهمـکاریو کمـکبخواهنـدیار ‌یشـان‬                                                 ‫نـه اقبـال مـردم خـوب بـود‪ .‬بـرای همیـن اسـت کـه‬
‫آب اصفهـان اسـت کـه دیگـر بـه مـا برنم ‌یگـردد؛ ولـی‬                                                                                                                                                                      ‫م ‌یگویمبایداحزابیدرشـهرداشـتهباشـیمتاجوابگو‬
‫بالاخرهم ‌یشـودحلش کرد‪.‬مشـکلدیگرهمآلودگی‬                                                                                                                        ‫می‌کنید؟‬                                                  ‫باشـد‪ .‬سـران اصلا ‌حطلـب بـه میـدان آمدنـد و کاری‬
‫هواسـت کـهبهسـببصنایعپیـشآمده‪ .‬پلاسـکوی‬                                                                                       ‫کارهایـی هسـت کـه فـارغ از اصو ‌لگـرا و اصلا ‌حطلـب‬                                         ‫در سـطح کشـوریانجـامدادنـد‪.‬بـهنظـرمـنایـن کار‬
‫اصفهان‪،‬صنایعاطرافماهستندوا گراتفاقیبیفتد‬                                                                                      ‫بودن باید برای شهر انجام شود‪ .‬مترو باید راه بیفتد‪.‬‬                                          ‫برای ریاسـت جمهوری درسـت اسـت؛ اما در شورا این‬
            ‫فاجعـ ‌هایمثـلپلاسـکوبهبـارم ‌یآید‪.‬‬                                                                               ‫وضعیـتخیابا ‌نهـابایـددرسـتشـود‪.‬ممکـناسـت‬                                                   ‫کار موجـب ظلـم بـه شـوراها شـد‪ .‬یکـی از مشـکلات مـا‬
‫در کشورهمهم ‌یگوینددراصفهانباسرمای ‌هگذار‬                                                                                     ‫درزمینـۀ فرهنگـی سـلیق ‌هها کمـی بـا هـم فـرق کنـد‪.‬‬                                         ‫ه ‌مزمانیانتخاباتریاستجمهوریباشوراهاست‪.‬‬
‫خـوبرفتـار نم ‌یکنندوسـرمای ‌هگذاراناز اصفهان‬                                                                                 ‫اعضـای شـورا در حـال حاضـر ب ‌هدنبـال ایـن هسـتند‬                                           ‫ا گرای ‌نطورنبودامکاننداشتچنیناتفاقیدرشهر‬
‫فـراریهسـتند‪،‬نظرتـاندر ارتبـاطبـاایـنمسـئله‬                                                                                   ‫کـهیـکنیـرویقـویبـرایشـهرداریانتخـاب کننـد‪.‬‬                                                 ‫بیفتد‪.‬درعی ‌نحالچونمنخودمبهشوراهااعتقاد‬
                                                                                                                              ‫مـن صددرصـد اعالم آمادگـی کـردم؛ البتـه الآن هـم‬                                            ‫دارم‪ ،‬به خاطر مردم رأی دادیم و مردم هم رأی دادند‬
                                 ‫چیست؟‬                                                                                        ‫عل ‌یالبدلیمو کنار ننشست ‌هایم‪.‬منبرایآ ‌نهاآرزوی‬                                            ‫وبـرایمقـاممعظـمرهبـریهـمرأیحدا کثـریمهـم‬
‫در مشـهدوتهـرانوبعضـی کلا ‌نشـهرهافراتـراز طـرح‬                                                                               ‫توفیقدارم‪.‬شورایکماتریسسختدر هزینهداردو‬
‫جامعشـانامکانـاتم ‌یدهنـد؛ولـیاصفهانشـهری‬                                                                                     ‫یک ماتریس سخت در درآمد‪ ،‬باید از مردم بگیری و به‬

                                                                                                                                                          ‫خودشـان بدهـی‪.‬‬
                                                                                                                              ‫اصـل‪،‬همـانفعالیتـیاسـت کـهقـراراسـتبرایشـهر‬

                                                                                                                                                                                                                          ‫محمدعلی میرزایی‬
   39   40   41   42   43   44   45   46   47   48   49