Page 48 - ماهنامه شماره 23 برای فردا
P. 48

‫‪47‬‬

‫دیگـرینیزصدارام ‌یشـنوند‪،‬تنهـا‪31‬درصداتـاقراترک‬                                                  ‫مسـئولانسـاختمانراازماجـراباخبـر کننـد‪.‬درمقابـل‪،‬‬                                               ‫موقعیتـی تمایـل بـه مداخلـ ٔه ضـروری آ ‌نهـا را کاهـش‬
‫کردنـدتـابـهمسـئولانبـرای کمکبهفـر ِدآنسـویخ ِط‬                                                 ‫افرادی کهدر گرو ‌ههایسـ ‌هنفریمشـغولبودند‪،‬بعداز‬                                                ‫م ‌یدهد‪.‬تاسال‪،1980‬آ ‌نهاآزمای ‌شهاییترتیبدادند‬
                                                                                                ‫ورود دود بـه اتـاق هیچ حرکتی انجـام ندادند‪ .‬از میان‪24‬‬                                          ‫کـه طـی آن‪ ،‬میـزان کمـک بـه دیگـری در میـان ناظرانـی‬
                             ‫گف ‌توگـوخبردهند‪.‬‬                                                  ‫نفری کهدر آزمایش گروهیشرکت کردند‪،‬فقطیکنفر‬                                                      ‫کـه گمـانم ‌یکردنددرموقعیتتنهاهسـتندبـاآ ‌نها که‬
‫آیـا کسـانی کـه وا کنشـی نشـان ندادنـد آد ‌مهـای‬                                                ‫ودراوددو بدقویـدبههتـاتااپایـقاراندآرزمچایـهارثشانکیـۀهاتوقرلیببـ ًهامشـسئوشلادقنیگقـزار‌هاشی‬  ‫تصـور م ‌یکردنـددیگرانینیزدر آنموقعیتحضـور دارند‬
‫ب ‌یمسـئولیتوب ‌یاحساسیبودند؟زمانی کهمحققان‬                                                     ‫طول کشید‪،‬نشستندوچش ‌مهایشانرامالیدندوسرفه‬                                                      ‫مقایسهم ‌یشد‪.‬برایروشنشدنبهترموضوع‪،‬برخی‬
‫پایـان گف ‌توگـو را اعالم کردنـد‪ ،‬بسـیاری از افـرادی کـه‬                                        ‫کردند‪.‬ایندرحالیبود کهبعدازششدقیقه‪،‬دودتمام‬
‫گـزارشنـدادهبودنـد‪،‬ب ‌هشـدتاظهـار نگرانـیم ‌یکردنـد‪،‬‬                                            ‫فضایاتاقراپرکردهبودوجلویدیدآ ‌نهارا گرفتهبود‪.‬‬                                                                 ‫از ایـنآزمای ‌شهـاراشـرحم ‌یدهیـم‪.‬‬
‫دس ‌تهایشانم ‌یلرزیدو کف‌دس ‌تهایشانازاضطراب‬                                                    ‫زمانـی کـه از شـرک ‌تکنندگانی کـه در میـان دود نشسـته‬
‫عـرق کـرده بـود‪ .‬آ ‌نهـا بـاور داشـتند اتفاقـی افتـاده‪ ،‬امـا‬                                    ‫و کار خـود را انجـام م ‌یدادنـد دربـارۀ منبـع دود سـؤال‬
‫نم ‌یتوانستندتصمیمبگیرنداقدامیانجامدهندیاخیر؛‬                                                   ‫شـد‪،‬جوابآ ‌نهااحتمالنشـتی کولر‪،‬مشـکلدودکش‬
‫بنابرایناینافرادب ‌یاحسـاسیاب ‌یمسـئولیتنبودندو‬                                                 ‫ساختمان‪،‬بخارلول ‌ههایانشتی گازبود‪،‬اماهی ‌چکدامبه‬
‫فقطباورشـانبهحضور افراددیگرباعثشـدهبوددر آن‬
                                                                                                                ‫احتمـالآت ‌شسـوزیاشـارهنکردنـد‪.‬‬
              ‫موقعیـتمسـئولیتیبـرعهـدهنگیرند‪.‬‬                                                   ‫حـالخودتـانرادراتاقـیپـرازدودب ‌ههمـراهسـهنفردیگر‬
                                                                                                ‫تصـور کنیـد‪.‬ازیـکسـونگرانیـدونم ‌یخواهیـدخودتـان‬
                ‫آزمای ‌شهایبعدی‬                                                                 ‫رابـا گیـجشـدن‪،‬شـرمندۀدیگـران کنیـدوازسـویدیگر‪،‬‬
                                                                                                ‫نگاهمختصریبهدیگرانم ‌یکنیدوآ ‌نهاراآراموب ‌یاعتنا‬
‫در گف ‌توگوهایمجازی‪،‬زمانی کهشرک ‌تکنندگان گمان‬                                                  ‫م ‌یبینیـد‪.‬پـسفـرضم ‌یکنیـدهم ‌هچیـزعـادیاسـت‪،‬‬
‫مح ‌یمکلـرٔهدنقلدبتـنیهیاـاکسصــارنعیهشـسدـهتندردیاکفـهپتیاممف‌یکرندنـیدر‪،‬ااکحهتدمـاچارل‬        ‫دود را نادیـده م ‌یگیریـد و بـه کارتـان ادامـه م ‌یدهیـد‪.‬‬
‫پاسـخ بـه درخواسـت کمـک ب ‌هطـور معنـاداری افزایـش‬                                              ‫سپس‪،‬یکیدیگرازافرادمتوجهدودم ‌یشودواونیزشما‬
‫م ‌ییافـت؛امـاا گـرتصـورم ‌یکردندافـراددیگـریدراطراف‬                                            ‫راب ‌یتوجهم ‌یبیند؛پسوا کنشاونیزنادیده گرفتندود‬
‫قربانیحضوردارند‪‌،‬احتمال کمکبهقربانی کمم ‌یشد‪.‬‬                                                   ‫و ادامـه دادن بـه کار اسـت‪ .‬بدیـن ترتیـب ب ‌یاعتنایـی و‬
‫لاتنهوهمکارشدر آزمایشـیدیگردر طولسـال‪،1974‬‬                                                      ‫قمبووقعلینکتربدهتنفمسســیئروالیشـتتبامهحدیصگورلیتابسـدی ِتل‪.‬تفسـی ِراشـتباه‬
‫ب ‌هطورتصادفیسکهیاخودکارخودراب ‌هطورعمدی کف‬
‫آسانسـورم ‌یانداختنـد‪.‬ا گـریـکنفـردرآسانسـوربـود‪،‬در‬                                             ‫صحن ٔهقتـلمواجه‬  ‫مـابـا‬       ‫آزمایش دوم‬
‫‪40‬درصـدمواقـعبـهآ ‌نهابرایبرداشـتنسـکهیاخودکار‬
‫کمکم ‌یکرد؛اماا گرششنفرسوار آسانسور بودند‪،‬این‬                                                                            ‫شـایدتعـدادانگش ‌تشـماریاز‬
                                                                                                ‫بود ‌هایـم؛امـابیشـترمانب ‌هدفعـاتبـهدرخواسـتفـردی‬
             ‫احتمـالبه کمتـراز‪20‬درصدم ‌یرسـید‪.‬‬                                                  ‫کهبه کمکنیازدارد‪،‬درحضوردیگران‪،‬باتأخیروا کنش‬                                                    ‫آزمایش اول‬
                                                                                                ‫نشـان داد ‌هایـم‪ .‬بـرای مثـال‪ ،‬در یـک بزرگـراه شـلوغ‪ ،‬در‬                                       ‫لاتنـه و دارلـی در سـال ‪ ۱۹۶۸‬عـد ‌های از دانشـجویان‬
                       ‫نتیج ‌هگیری‬                                                              ‫مقایسـهبـاجـاد ‌هایروسـتایی‪ ،‬کمتـراحتمـالداردبرای‬                                              ‫دانشـگاه کلمبیـا را دعـوت کردنـد تـا تنهـا یـا ب ‌ههمـراه‬
                                                                                                ‫کمک به ماشـینی درراه مانده بایسـتیم‪ .‬برای فهم علت‬                                              ‫دو نفـر دیگـر در اتاقـی پرسـ ‌شنام ‌های را پـر کننـد‪ .‬رفتـار‬
‫نتیجـ ‌های کـهلاتنـهودارلـیازایـنآزمایش گرفتندشـاید‬                                             ‫منفعـل بـودن تماشـا گر در‌فوری ‌تهـای واضـح‪ ،‬دارلـی‬                                            ‫شـرک ‌تکنندگاندر حیـنآزمایـشاز آنسـویشیشـ ‌های‬
‫شبیهنتیج ‌هایباشد کهبیشترماتاالآن گرفتهباشیم‪.‬‬                                                   ‫و لاتنـه حادثـ ‌های را کـه بـرای مدیـر رسـتوران ر ‌خداده‬                                       ‫ی ‌کطرفهمشاهدهم ‌یشد‪.‬هنگامی کهشرک ‌تکنندگان‬
‫تعـدادافـرا ِدنظار ‌هگـر‪،‬بـرتفسـیرمـااز ضـرورتاقـدامدر آن‬                                       ‫بـود شبی ‌هسـازی کردنـد‪ .‬آ ‌نهـا شـرک ‌تکنندگان را بـه‬                                         ‫بـرپـر کـردنپرسـ ‌شنامهتمرکز کـردهبودند‪،‬دودسـیاهی‬
‫موقعیـتتأثیـرم ‌یگـذارد‪.‬فـرضلاتنـهودارلـیبرایـنبود‬                                              ‫اتا ‌قهـای مجزایـی دعـوت کردنـد و از آ ‌نهـا خواسـتند‬                                          ‫از دریچـۀ هوا کـش وارد اتـاق م ‌یشـد کـه آزمایشـگران‬
‫کـه شـخصیت شـرک ‌تکنندگان یـا گرای ‌شهـای شـخصی‬                                                 ‫دربارۀمشکلاتزندگیدانشجوییدر خوابگاهومحیط‬                                                       ‫آن را ب ‌هعنـوان بخشـی از آزمایـش از پیـش تـدارک دیـده‬
‫آ ‌نهاربطیبهمسئولی ‌تپذیرینداردوباافزایشتعداد‬                                                   ‫دانشـگاه از طریـق سیسـتم مخابراتـی تعبی ‌هشـده در‬                                              ‫بودنـدتـاشـرک ‌تکنندگانب ‌یخبـراز هم ‌هجـاآنرانشـانۀ‬
‫ناظران‪،‬ب ‌هاحتمال کمتریافرادبهحادثهتوجهم ‌یکنند‬                                                 ‫آزمایشگاهبامسئولمربوطصحبت کنند‪.‬محققانبه‬                                                        ‫آیـحشسـاارریوکداثعقًا‌هعا‌تاـزًکاانتیناشـمرداقنگکانخ ‌ادتنآکربتنونجدمی‌دـشگا‌سیدونشزچـهدهیممتملیوـق‌یدکنویرکدکدایرنـرانرگدازد؟اک‪.‬رارحگدتنرـشمـشمدًا؟م‌یمادا‌یجگدزوومیا؛ییاـمناد‬
‫وب ‌هاحتمال کمترینیزآنرامشکلیبرای کمکضروری‬                                                      ‫دانشجویان گفتندبرایتضمین گمنامماندندانشجو‪،‬‬
‫ارزیابـیم ‌یکننـد‪.‬بـه‌ایـن‌ترتیـبب ‌هاحتمـال کمتـرینیـز‬                                         ‫هی ‌چکـس او را نم ‌یبینـد و آزمایشـگران نیـز حر ‌فهایـش‬
‫بـرایانجـاماقـدامفـوریاحسـاسمسـئولیتم ‌یکننـد‪.‬‬                                                  ‫را نم ‌یشـنوند تـا بدیـن ترتیـب دانشـجو بتوانـد بـدون‬
‫بااینحال‪،‬تفسـیراشـتبا ِهموقعیتتنهادلیلینبود که‬                                                  ‫نگرانی دربارۀ مشـکلاتش با مسـئول مربوط حرف بزند و‬                                              ‫دانشـجویانی کهب ‌هتنهاییدر حالپر کردنپرسشـنامه‬
‫ناظرانبدونانجامهیچ کاریفقطنظار ‌هگررنجدیگران‬                                                    ‫معضالتخـودراشـفافبیـان کنـد‪.‬‬                                                                   ‫بپنرـرجسـثاینیـمه‌یکمرتدونـجـدهودموودضـمو ‌یعشـرادفنـودرًا‪،‬‬  ‫از‬  ‫در کمتـر‬  ‫بودنـد‪،‬‬
‫بهایـشـنچ ادق؛تداقمـسـیینزمنمنـسدـ‪.‬ئ گولایهـتینفیـوزربیـا ْعـت اثمـمر ‪‌‎‬ییشوـادضـدحساـسـتبـته‪.‬‬  ‫درایـنآزمایـش‪،‬زمانـی کـهشـرک ‌تکنندهمیکروفـنخود‬                                                                                                             ‫را‬  ‫هوا کـش‬   ‫دریچـۀ‬
‫همسـای ‌ههافریادهای کم ‌کخواهیمدیررسـتورانرادر‬                                                  ‫راروشـنم ‌یکـردتـااز معضالتدانشـجوییخـودبگوید‪،‬‬                                                 ‫اطلاعم ‌یدادند؛اماحدودبیسـتثانیهطولم ‌یکشـید‬
‫آنشبم ‌یشنیدندوم ‌یدیدند کهاوبه کمکنیازدارد؛‬                                                    ‫صـدای فریـاد فـردی را م ‌یشـنید کـه دچـار حملـۀ صـرع‬                                           ‫تـا کسـانی کـه در کنـار چنـد نفـر دیگـر مشـغول پـر کـردن‬
‫امـاچرا ‌غهـاوسـای ‌ههایپشـتپنجر ‌ههایدیگربـهآ ‌نها‬                                             ‫شـدهبـود‪.‬اوبـاتشـددصـدا‪،‬لکنتوسـختیدرخواسـت‬                                                     ‫پرسـ ‌شنامه بودنـد متوجـه دود شـوند‪.‬‬
‫نشانم ‌یداد کهدیگراننیزآنموقعیترام ‌یبینند‪.‬این‬                                                  ‫کمـکم ‌یکـرد؛امـاوا کنـششـرک ‌تکنندگانچـهبـود؟‬                                                 ‫درشرحآزمایشچنینآمد‪:‬افرادی کهب ‌هتنهاییدرحال‬
‫موضوعاحساسمسئولیتبرایهرگونه کمکیرا کاهش‬                                                         ‫نتایـجب ‌هدسـ ‌تآمدهبـانتایـجآزمایـشدودیکسـانبود‪.‬‬                                              ‫کاربودند‪،‬دودراسریعاتشخیص‌دادندوبعدازلحظ ‌های‬
‫مـ ‌یدادوباعـثم ‌یشـدهـر کـسمسـئولیترابـهعهـدۀ‬                                                  ‫از کسـانی کـه گمـانم ‌یکردنـدهیچفرددیگـریبهحرف‬                                                 ‫تردیـد‪ ،‬از جـای خـود بلنـد شـدند و بـه سـمت هوا کـش‬
                                                                                                ‫آ ‌نهـا گـوشنم ‌یکند‪85،‬درصدبـرای کمکبهفرداتاق‬                                                  ‫رفتند؛سپسشروعبه کندوکاووبو کردندریچه کردند‬
  ‫دیگـریودیگـرینیـزآنرا بـهعهـدۀفرددیگربگـذارد‪.‬‬                                                 ‫راترک کردند؛امااز میان کسانی کهتصور م ‌یکردندافراد‬                                             ‫وبعـداز اطمینـاناز وجـودخطـر‪،‬از اتـاقبیـرون‌رفتنـدتـا‬
‫آنزکمتاـیۀ ِجشالـصرباعی‪،‬نلاتجانهسـودتارکلـهیبازعـشدـارزکآزم‌تاکیـنن ِدشگااتـانپقرپـسرـیدودنددو‬
‫آیاحضور دیگرانبراقدامآ ‌نهاتأثیرداشتهاستیاخیر‪.‬‬
‫نتایـج آزمای ‌شهـا نشـان داده بـود حضـور دیگـران تأثیـر‬
   43   44   45   46   47   48   49   50   51   52   53