Page 106 - ماهنامه شماره 18 برای فردا
P. 106
106شمار ٔههجدهـم | مهݠـرمــاه1396
....................................................................................................
.....................................................................................................
.....................................................................................................
قـابباشـد؛بـهفاصلـهاز یکدیگـر،نـهدور،نـهنزدیک؛ م یبـردتـادر صحن هسـازیسـقوطاتومبیلبهتـهدره
یکـیوسـط،پن جتـادورش.قـابرارویمحوطـۀبیـن از جسـد سـوخت هاش اسـتفاده کنـد ،در آداب دنیـا
خان ههـاچرخانـدوتک هتکه،چمنوسـبز یکاریدید ن هتنهـا «ضمیـر» جزئـی جدای یناپذیـر و وابسـته بـه
ودرخـ تکاریوسـن گفرششـنی(»...صفحـۀ)8یـا دنیای کوچکرماناست،بلکهیکیاز اجزایمهمو
« ...آنجـا م یتوانسـت یـک مجتمـع تفریحـی اقامتـی پی شبرندۀداستانراتشکیلم یدهد کهدرواقعتنها
هـم باشـد ،هما نطـور کـه اردوان مجـوزش را نشـان شاهدشبوقوعحادثهاست.همچنین،شخصیت
دادهبـود.شـشسـاختمان،هرکـدامبـهی کشـکلو «ضمیـر»هـمازلحاظارائـهوپرداختدیالو گهاوهم
قـواره؛یکـیوسـطوپن جتایدیگردورتادورش.وسـط ب هکارگیریلهجۀافغانیب همراتببهپختگیبیشتری
محوطـهچمـ نکاریداشـتومعبرهایسـن گفرش نسـبت به «گلشـاه» دسـت یافته اسـت.
شـده بـا ماسـه و شـن کـه دورش را خوشـگل جـدول مؤلفـۀ شـخصی تپردازی مـدرن ،برخالف ایـن دو
سـیمانیو گلو گیاه کاشـتهبودند.بینای نها،یک رماندر داسـتا نهای کوتاهیادعلی،بهسـخره گرفته
محدودهدایر ها یشـکلرابرزنتزرد کشـیدهبودندو م یشـود.اینیکیاز نشـان ههایادبیاتپس تمدرن
تابلـوورودممنـوع گذاشـتهبودنـد(»...صفحـۀ)63و وساختارشـکنان هایاسـت کـهیادعلـیراهمـراهبـادو
هرچقدر هممؤلفتاآخررمانباتوصیفظاهریهر مجموعـۀ داسـتان یاش بـه ادبیـات ایـران شناسـاند.
قسـمتو گفتناز مصالحب هکاررفتهواسـم گذاشـتن ب هویژهدردومینمجموعۀداستانش،احتمالپرسه
روی قسـم تهای مختلـف مثـل پاتـوق ،دژ سـنگی، وشـوخی،بـامجموعـ هایاز کارکردهـایپسـ تمدرن
محوطهسنگیو...سعیم یکندبهموقعیتروایت مواجـه م یشـویم؛ از نحـوۀ برخـورد نویسـنده بـا
شکلدهد،موفقبهخلقموقعیتمکانی ،کهتنها شـخصی تپردازی گرفتـه تـا حضـور ب یواسـطه و
مؤلفـۀپرکشـشتمـامآثار قبلیاوسـت،نم یشـود. باواسطۀمؤلفدرروندداستان،ازشئشدن کلمات
امـا اصل یتریـن ایـراد ایـن رمـان را م یتـوان بـه فـرم ودادنحجـمبیـشاز انـدازهبهجزئیاتاشـیاءتاطنز
سـاختاری و پالت آن وارد دانسـت؛ آنجـا کـه مؤلـف ب هکاررفتـهدر متـنداسـتا نها کهیادآورداسـتا نهای
بـرایحفـظتعلیـقومعما گونهبـودنروایـت،ن هتنها بهـرام صادقـی اسـت .جمـع شـدن تمامـی ایـن
دسـتبـهابداعـیجدیددر فـرمروایتنم یزند،بلکه خصوصیـات بـه نـگارش داسـتا نهای موفـق و
بهسنت یترینشکلممکنب هواقعی کچهارمپایانی مانـدگاری هماننـد سـاده ،مضحـک ،محتمـل منجـر
روایترااز بینم یبرد.در تمامی 150صفحۀابتدایی م یشـود؛امـااز نویسـند هایبـاچنیـندغدغ ههایـی،
رمـان بـا انبوهـی از خرد هروای تهایـی ب یسـرانجام و در دو رمـان بعـدی ،تنهـا مؤلف ههایـی کـه از ادبیـات
نامرتبمواجهم یشویم کهقرار استعاقبتتمامی پسـ تمدرنباقیم یماندیکیعام هگراییاسـت ،که
آ نهـا در 50صفحـۀ پایانـی و بـا پیداشـدن دفترچـۀ البتـه خـود یادعلـی در آخریـن مصاحب ههایـش از آن
خاطـرات نویـد مشـخص شـود .از طرفـی پالت رمـان بـاعنـوانیکـیاز اصـولنویسـندگیخـودنـامم یبـرد،
ظرفیـت و کشـش ایـن حجـم از خرد هروایـت را نـدارد و دیگـری اشـار ههای سـطحی بـه مسـائل سیاسـی
واز طرفـیمؤلـفب هعمـدبـاروایـتبخشـیاز گذشـتۀ روز؛اشـار ههایینـهآ نچنا نکـهبتـوانآ نهـارانادیـده
کارا کترهـا -آ نهـم بخـش انتخا بشـده بـه خواسـت گرفـتونـهآ نگونـه کـهقاب لبحـثباشـد .گویـیایـن
مؤلـف-سـعیم یکنـدخواننـدهرا گمـراه کند.همین اشـار هها تنهـا بـرای رفـع مسـئولیت اسـت و اشـار های
در رونـد داسـتان زیـادی اممـریباشـعـودث اوی یجاـادعدلـحیفرعهمهـوامـ ًای ضمنـیبـهب هروز بودنمؤلـف؛از ارجاعاتچندخطی
م یکنـد بـا یـک تالش بـه روزنام ههـای دوم خـردادی در مجموعـۀ داسـتان
جملـههرکـداماز آ نهـارارف عورجـوع کند؛ماننـدورود احتمـالپرسـهوشـوخی گرفتهتـادیالو گهـای کوتاه
و سا ک نشـدن ی کبـارۀ رامیـن و پـروا در آداب دنیـا ومبهـممثـل«خیلـیزرنگی...از شـلوغ یهادر رفتی.
باوجـود ممانعـت اولیـۀ اهالـی ب هدلیـل یـک تهدیـد هـا؟»وصفحـۀ 38آدابدنیـا کـهب هاحتمـالزیـادبـه
سـادۀ سـرگرد کلانتـری ،دفـاع ب یدلیـل آذر از رامیـن حـوادث بعـد از انتخابـات دهـم ریاسـت جمهـوری
و پـروا بـه هنـگام روشـدن دروغ آ نهـا و قصـد اهلـی اشـاره دارد.
بـخرااطـیربایـرتونونیـراندددنر مشـاحون،طـپیۀ کداوشـچـدکننغـااگرهاین کـیهدقفبتارًلچدوۀ آثـار یادعلـی براسـاس موقعیـت داسـتانی روایـت
بمه یمشکاون ندمونایدبنودمونقآعینهاتموابحسورت ِگینیوزیاشتد هیهاداریدی؛اتادآعنلجای
بـار دومأمـور ورزیـدهنیـرویانتظامی(رامینوسـروان کهدر آدابب یقراریموقعیتشـغلیومکانیزندگی
سـعیدی) آن را تفتیـش کرد هانـد و بازشـدن تمامـی
گر ههـایداسـتانیدر همـان 50صفحـۀپایانیبـامرور کامـراننقـشبسـزاییدر شـک لگیریرونـدداسـتانو
کسـال تبار همـان خاطـرات کـه بـدون هیـچ دلیلـی و کمهوفققبلیًااتشآارنهایشفادم،ی ایکدنعلد؛ایمتاوفدیر آقدایدبردنخیلا،قهوبمااز نسگازونیه
ب هتفصیلوجزءب هجزءاز زمان کودکیآوردهم یشود؛
بهصورتی کها گرخوانندهچندصفح هایراهماز سر فضـای دنیـای کوچکـی کـه تمامـی روایـت در آن
ب یحوصلـه شـدن رد کنـد اتفـاق خاصـی نم یافتـد. م یگـذرد نـدارد و در پایـان ،آن چیـزی کـه از محوطـۀ
م یتـوان نتیجـه گرفـت کـه چهارمیـن کتـاب یعقـوب آدابدنیابرایخوانندهبهجام یماند،فراتراز همان
یادعلـیدر تمامـیمؤلف ههـایداسـتانییکپسـرفت کهدرطولرمانتکرارم یشودنیست: «چ.ن..دزپاورامَبگـراکف
بـزرگدر کارنامـۀنویسـندگیاوبـهحسـابم یآیـد. کـرد تـا همـۀ شـش سـاختمان ،تـوی

