Page 133 - ماهنامه شماره 18 برای فردا
P. 133

‫‪133‬‬                                                                                                                                                                                                  ‫ﺧیاﺑان ﮐاوه‬

‫‪..........................................................................‬‬
‫‪..........................................................................‬‬
‫‪.............................................................................‬‬
‫‪.............................................................................‬‬

       ‫دﯾوار نگاری‬

‫خواهنـد داشـت‪ .‬هویـت مـواد و مصالـح هـر شـهری‬                                         ‫چهارطبقـه بسـازیم؟ بـه چـه قیمتـی مـا ایـن اثـر را‬                                          ‫کـه زاییـدۀ محیـط پیرامـون خویـش هسـتند و عوامـل‬
‫بـا شـهر دیگـر فـرق م ‌یکنـد‪ .‬مـواد کنونـی بـه طـرح و اثـر‬                            ‫فروختیـم؟ فضـای محیطی بـرای کاربردهای محیطی‬                                                 ‫علمـی بـه طـراح نشـان م ‌یدهنـد کـه چگونـه بـا آ ‌نهـا‬
‫آسـیب م ‌یرسـاند و مه ‌متریـن مشـکل در ایـن زمینـه‬                                              ‫از دانـش و هنـر اسـتفاده م ‌یکنـد‪.‬‬                                                ‫برخـورد کنـد‪ .‬بنابرایـن شـناخت اصـول طراحی بصری‬
‫ببـهوادیننایجرنیااسـن اتسـکهتا‪.‬صسـل ًاؤاایـل ان اصثلریماپنیدگاشر‬  ‫نگاه سرسـری‬         ‫فرمودیدپیشینۀتاریخیوب ‌هروز رسانی؛بهنظر‬                                                     ‫و طراحـی شـهری بـا توجـه بـه نیازهـای اجتماعـی و‬
                                                                  ‫از توسـع ‌هپذیر‬     ‫شما چه چیز این دو را به هم پیوند م ‌یدهد؟‬                                                   ‫برخـورداری از فرهنـگ بومـی اسـت کـه چگونگـی رفتـار‬
‫اسـت یـا خیـر‪ .‬اینکـه روی دیـوار زیرگـذر اتوبـان طرحـی‬                                ‫کاربـردی‬  ‫ومطهانلرعـهـۀاعلیمـدسیـبتـر تی بـمـاا ُمم آثدـااقـرهم(عبامـرایر ‌کیبیصنـناییـ)عو‬  ‫مـارادر شـهرمشـخصم ‌یکنـد؛از ایـ ‌نروهـرمـکانوهر‬
‫پـرکار نصـب کنیـم‪ ،‬آیـا فضـای درسـتی را بـرای ایـن کار‬                                ‫پژوهـش‬                                                                                      ‫شـهری سـاختار و اسـلوب خویـش را طلب م ‌یکنـد و در‬
‫انتخـاب کرد ‌هایـم؟‬                                                                   ‫م ‌یتوانـد هنـر مـا را بـ ‌هروز و در عیـن حـال نیـاز محیـط‬                                  ‫ایـن میان هیچ نسـخۀ مشـترکی وجود نـدارد؛ بنابراین‬
‫چـه راهـکار یـا توصیـ ‌های بـرای بهبـود ایـن‬                                          ‫امـروز اجتماعـی را فراهـم کنـد‪ .‬در جای ‌یکـه در گذشـتۀ‬                                      ‫دانـش آ کادمیـک‪ ،‬تجربـۀ علمـی‪ ،‬موقعیـت و هویـت‬
‫وضعیـت پیشـنهاد م ‌یکنیـد؟‬                                                            ‫ن ‌هچنـدان دور‪ ،‬زندگـی مـا مملـو از وسـایل و امکاناتـی‬                                      ‫مکانـی عواملـی هسـتند کـه در ایجـاد چنیـن شـناختی‬
‫فقـط م ‌یگویـم مـا در شـهری بـزرگ شـد ‌هایم کـه‬                                       ‫بـود کـهزاییـدۀهنـرپیرامـونبـود‪.‬ا کنـوننتوانسـت ‌هایم‬                                       ‫دخی ‌لانـد و رعایـت نکـردن آ ‌نهـا باعـث ایجـاد اختالل‬
‫اولیـن و آخریـن معلـم مـا در و دیـوار آن بـوده اسـت‪.‬‬                                  ‫شـرایط امـروزی بـرای زندگـی شـهری بـه‌وجـود آوریـم‪.‬‬                                                                            ‫در ارتباطـات م ‌یشـود‪.‬‬
‫ا گـر نتوانیـم از آن درس بگیریـم و از عهـدۀ حفـظ آن‬                                   ‫معمـاری قـو ‌سدار بـا تزئینـات بسـیار فاخـر‪ ،‬جـای‬                                           ‫باتوج ‌هبـه اقلیـم و هویـت تاریخـی اصفهـان‪،‬‬
‫برنیاییـم هیهـات اسـت‪ .‬مـا ای ‌نهمـه فضاهـای زیبـا‬                                    ‫خـود را بـا مکع ‌بهـای مسـطح بـا مصالـح ناهماهنـگ‬                                           ‫گرافیکمحیطیمتناسبباآنچهویژ گ ‌یهایی‬
‫داریـم؛ تنهـا بایـد بیاموزیـم کـه چگونـه از آن اسـتفاده‬                               ‫عـوض کـرده اسـت؛ ظـروف زیبـای فلـزی و سـفالین‬                                                                                  ‫دارد؟‬
‫کنیـم و چگونـه آلودگـی و هر ‌جومـرج را کـم کنیـم‪.‬‬                                     ‫بـا نگار ‌ههـای خیالـی فرامـوش شـدند‪ .‬میزهـا و در و‬                                         ‫اصفهـان پیـش از اینکـه بـه تزئیـن احتیاجـی داشـته‬
‫وقتـی بـه میـدان نق ‌شجهـان نـگاه م ‌یکنیـم ریتـم را‬                                  ‫پنجر ‌ههـای نیلگـون مـا کجاسـت؟ رنـگ زندگـی در‬                                              ‫باشـد‪ ،‬بـه حراسـت و نگهبانـی نیازمند اسـت؛ حراسـت‬
‫یـاد م ‌یگیریـم کـه اسـاس آن نظـم‪ ،‬تشـابه و هماهنگـی‬                                  ‫محیـط مـا از میان رفته اسـت؛ زیرا نتوانسـتیم همراه با‬                                       ‫از گنجین ‌های که از گذشـتگان به ما رسـیده و ما باید با‬
‫اسـت‪ .‬ا گـر جایـی در میـدان‪ ،‬یکـی از ای ‌نهـا خدشـ ‌هدار‬                              ‫زمان و کیفیت روز پشـتوان ‌های برای هنر خویش ایجاد‬                                           ‫نهایـت دقـت آن را بـه آینـدگان تحویـل دهیـم‪ .‬ما نباید‬
‫شـده باشـد‌تحم ‌لپذیر اسـت؟ حال ا گر همین ریتم را‬                                     ‫کنیـم‪ .‬در حالـی در شـهر جهانـی صنای ‌عدسـتی زندگـی‬                                          ‫هویـت ایـن گنجینـه را فرامـوش کنیـم؛ زیـرا مـا فقـط بـا‬
‫در خیابا ‌نهـا پیـاده بکنیـم نتیجـه چیسـت؟ مـا حتـی‬                                   ‫م ‌یکنیـم کـه حتـی یـک مـوزۀ تخصصـی صنایع دسـتی‬                                             ‫تکیـه بـر همیـن گنجینـه م ‌یتوانیـم حرفـی بـرای گفتـن‬
‫م ‌یتوانیم فضاهای الگویی برای کشـور داشـته باشـیم‬                                     ‫نداریـم و ایـن ب ‌یتوجهـی باعـث عقـب مانـدن از چرخـۀ‬                                        ‫داشـته باشـیم؛ بنابرایـن‪ ،‬پیش از انجام هـر کاری برای‬
‫گکراهفدییکـگراینوازشـماهتربعیی داتشکـنتنهدب‪.‬اا گشـرد‪،‬شهمـرردیمساازصماا ًل ‌ندخهطـای‬   ‫زمان خواهد شـد‪ .‬حمایت علمی و آموزش ریشـ ‌ههای‬                                               ‫اصفهـان بایـد از آن حفاظـت کنیـم و بـر اسـاس محـور و‬
                                                                                      ‫هنـر بومـی همـراه بـا مطالعـات علمـی‪ ،‬هزینـه نیسـت؛‬                                         ‫هویتی کهاز قبلبرایماتعیینشدهفکر کنیم‪.‬دانش‬
‫نم ‌یکننـد‪ .‬ا گـر همـان ریتم را از میـدان نق ‌شجهان یاد‬                               ‫بلکـه سـرمای ‌هگذار ‌یهایی اسـت کـه مـا را از گـرداب‬                                        ‫حسـی مـا از کیفیـت برم ‌یآیـد نـه از کمیـت؛ تولیـدات‬
‫بگیریـم م ‌یتوانیـم بهتریـن فضـای تصویـری را در شـهر‬                                            ‫مصر ‌فگرایـی خارجـی نجـات م ‌یدهـد‪.‬‬                                               ‫عناصر متعدد و ب ‌یریشـۀ ما را از هویت خویش دور می‬
‫ایجـاد کنیـم‪ .‬در ایـن میـدان‪ ،‬جایـگاه مرا کـز سیاسـی‪،‬‬                                 ‫گرافیـک شـهری چـه تأثیـری در توسـعۀ شـهری‬                                                   ‫سـازد‪ .‬مـا بایـد بـ ‌هروز حـرف بزنیـم و ایـن از ایـدۀ اولیـه و‬
‫دینـی و اجتماعـی بـا کاخ عال ‌یقاپـو و مسـجد و بـازار‬                                           ‫دارد؟‬                                                                             ‫فضاهای د ‌مدسـتی بر نم ‌یآید و احتیاج به دانش فنی‬
‫رشعـاوید؛تمثشـا ًلدهجاایـسـگاته‪.‬مهوتمویرسنـتینکالس ‌تبهباایمدشـدرخ شصهبرارعشـاید تات‬  ‫مـن در ایـن فضـا کاری ندیـد ‌هام کـه باعـث توسـعۀ‬                                           ‫دارد‪ .‬مـا حـدود‪ 400‬سـال اسـت کـه قل ‌مزنـی داریـم؛ امـا‬
                                                                                      ‫شهری شود و تنها ک ‌جسلیقگی را رواج م ‌یدهد‪ .‬کسی‬                                             ‫آیـا تاب ‌هحـال ترکیـب امـروزی بـرای قل ‌مزنـی داشـت ‌هایم؟‬
‫پیاد ‌هروها شـلوغ نشـود‪ .‬مشـکل‪ ،‬نبودن دانش اسـت‬                                       ‫که میدان نق ‌شجهان را طراحی کرده به سلیقۀ مردم‬                                              ‫مـا م ‌یتوانیـم بسـیاری مـوارد را بـ ‌هروز کنیـم و در فضای‬
‫و اینکـه از افـرادی هـم کـه دانـش و صلاحیـت دارنـد‪،‬‬                                   ‫فکـر نکـرده اسـت‪ ،‬وگرنـه چنیـن میدانـی را نداشـتیم‪.‬‬                                         ‫شـهری اسـتفاده کنیـم‪ .‬باای ‌نحـال‪ ،‬ا گـر بتوانیـم در‬
‫اسـتفاده نم ‌یکنیـم‪ .‬تنهـا فضـا را ایجـاد م ‌یکنیـم‪.‬‬                                  ‫او بـه چیـزی فراتـر از سـلیقۀ مـردم اندیشـیده و بسـیار‬                                      ‫درجـۀ اول فضاهـای موجـود را بـه نمایـش بگذاریـم‪،‬‬
‫سـودجویان هـم در پـی چنیـن فضاهایـی هسـتند‪.‬‬                                           ‫ایدئالیسـتیفکـر کـردهاسـتوازای ‌نروسـت که مـا آن را‬                                         ‫بهترین کاری اسـت که کرد ‌هایم‪ .‬بسـیاری از دیوارها یا‬
‫آد ‌مهای حرف ‌های باید دعوت به کار شوند و مسئولان‬                                     ‫یکـی از نمادهـای غـرور ملـی م ‌یدانیـم‪ .‬پـس کار کـردن‬                                       ‫درهـاب ‌هجـایسـیمان کشـیدنبهقاب گرفتـنوایجاد‬
‫ایـن کار را نم ‌یکننـد‪ .‬حـالا هـم‪ ،‬علـت ای ‌نکـه پـس از‬                               ‫بـر اسـاس سـلیقۀ مـردم شـاید مرد ‌مپسـند باشـد‪ ،‬امـا‬                                        ‫یکنمادنمایشینیاز دارند‪.‬بسیاریاز اما کندر حال‬
‫بیسـت سـال‪ ،‬در فضای شهری شـروع به کار کرد ‌هایم‪،‬‬                                      ‫تخصصـی نیسـت‪ .‬هنـر مـا یـا ارز ‌شهـای شـهری مـا‬                                             ‫تخری ‌باند و با وفور چنین فضاهایی ما نم ‌یدانیم چه‬
‫عقـب نمانـدن از دیگـر شهرهاسـت و کار سرسـری‬                                           ‫وقتـی م ‌یتوانـد اتفاقـی نـو و اثـری مانـدگار باشـد کـه‬                                     ‫کنیـم؛ مـا به دیوارنگاره احتیاج داریم اما بدون طراحی‬
‫انجـام م ‌یشـود‪ .‬بایـد بـا درایـت بیشـتری عمـل کـرد‪.‬‬                                  ‫کارشناسـان حرف ‌های را تهییج کند‪ ،‬قائ ‌مب ‌هذات باشـد‬                                       ‫بـر اسـاس محیط‪ ،‬طراحـی محیطی معنایی نـدارد؛ آن‬
‫هـر توریسـتی کـه بـه ایران بیایـد صددرصد بـه اصفهان‬                                   ‫و بـا ریشـ ‌ههای خـودش عجیـن باشـد‪ .‬گاهـی مـا کاری‬                                          ‫کمننـاارسـ ‌یاب اشسـمشتـ‪.‬خمثا ًلص‬  ‫فضـای اطرافـش و دیـوار‬  ‫دیـوار بـا‬
‫م ‌یآیـد و اصفهـان شـهری اسـت بی ‌نالمللـی کـه بایـد‬                                  ‫م ‌یکنیم که هنر نیست؛ اما کاری است بجا که تبدیل‬                                                                                ‫کـه چـه طرحـی بـرای آن‬  ‫م ‌یکنـد‬
‫بـرای آن بی ‌نالمللـی اندیشـید‪.‬‬                                                       ‫بـه هنـر م ‌یشـود و مـردم آن را م ‌یپسـندند و دوسـت‬                                         ‫چـرا بایـد کنـار س ‌یوسـ ‌هپل و پـ ‌ل خواجـو سـاختمان‬
   128   129   130   131   132   133   134   135   136   137   138