Page 58 - ماهنامه شماره 23 برای فردا
P. 58

‫‪57‬‬

                                ‫الـکلدر کشـورهایاروپایـیممنـوعنیسـت‪،‬ولیوقتی‬                                                                                          ‫لطف ًا در ابتدا تعریف مسئولی ‌تپذیری اجتماعی‬
                                ‫فردالکلمصرفم ‌یکند‪،‬خودشراموظفم ‌یداند که‬                                                                                             ‫رابیـان کنیـد‪.‬آیـاایـنتعریـفدربـارۀ کـودکانهـم‬
‫درآموزش کودکنیزماهمیشه‬          ‫رانندگینکند‪.‬نکتۀمهمدر بابضرورتاجتماعیاین‬
      ‫از بهشت و جهنم حرف‬        ‫اسـت که فرد خودش را موظف به رعایت قانون بداند‪.‬‬                                                                                                    ‫صـدقم ‌یکنـدیـامتفاوتاسـت؟‬
                                ‫چـرا در مقایسـه بـا جوامـع توسـع ‌هیافته مـا کمتـر‬                                                                                   ‫مسـئولی ‌تپذیری اجتماعـی را م ‌یتـوان از زوایـای‬
  ‫م ‌یزنیم؛درصورت ‌یکهپاداش‬     ‫خـودراموظـفبـهرعایـتایـنمسـائلم ‌یدانیـم؟‬                                                                                            ‫مختلفـی دیـد‪ .‬در نـگاه اول‪ ،‬ایـن کلمـه تداع ‌یکننـدۀ‬
 ‫وتنبیهتاسنخاصیتأثیرگذار‬        ‫در جوامعـی مثـل مـا کـه درگیـر توسـع ‌هیافتگی اسـت‪،‬‬                                                                                  ‫مفهـوممشـارکتاسـت‪.‬در نـگاهتربیتـیب ‌هجـایاینکـه‬
 ‫است‪.‬درحال ‌یکهدرجامعۀما‬        ‫نم ‌یشـود یـا در‬  ‫داده‬   ‫فقـاوازنایـجـنرا ُبـمردنـشیکبافـ‌هخینوـبـدایر آد؛مـیوعزنـشی‬                                                 ‫ارز ‌شهـا بـه مسـئولی ‌تپذیری اجتماعـی بینجامـد‪،‬‬
‫حتیبزر ‌گسالانب ‌هلحاظنظام‬      ‫گر قوانیـن مدنی‬   ‫مـن ا‬                                                                                                              ‫مسـئولی ‌تپذیری بـه سـمت ارز ‌شهـای اخلاقـی میـل‬
                                ‫رارعایتنکنم‪،‬نهقانونیمنراتوبیخم ‌یکندونهسایر‬                                                                                          ‫م ‌یکند؛یعنیمسئولی ‌تپذیریدر قالبمهارتتمرین‬
   ‫اخلاقیدر کودک ‌یماند ‌هاند؛‬  ‫دشینهریونماداامنرببههممعنرواو کنف و نشهنشیاازنممنک‌یرداهسـندت‪.‬؛یاکمایعازمالرًاکاآنن‬                                                  ‫م ‌یشـودوبعـدبـهرفتارهـایاخلاقـیم ‌یانجامـد‪.‬مـادر‬
   ‫یعنیاگرپاداشباشد‪ ،‬کاری‬       ‫رایـادنگرفت ‌هایـموتمریـننکرد ‌هایم‪.‬حتـیدر ارتباطات‬                                                                                  ‫جامع ‌همان سـعی م ‌یکنیم افراد را از ارز ‌شهای اخلاقی‬
  ‫رام ‌یکنندواگرجریمهباشد‪،‬‬      ‫عـادی هـم از اینکـه بـه همدیگـر تذکـر دهیـم پرهیـز‬                                                                                   ‫به مسئولی ‌تپذیری اجتماعی سوق دهیم؛ درحال ‌یکه‬
  ‫کاریرانم ‌یکنند‪.‬حالچگونه‬      ‫م ‌یکنیـموآنرابـهعهـدۀحکومـتوقانـونونهادهای‬                                                                                          ‫در خارج از ایران برعکس است‪ .‬شاید یک دلیلش این‬
‫م ‌یتوانجامعهراازتصمی ‌مهای‬     ‫حا کمیتـی م ‌یگذاریـم‪ .‬حکومـت هـم سا ‌لهاسـت بـه‬                                                                                     ‫باشـد کـه در نظـر مـا مسـئولی ‌تپذیری همیشـه دربرابـر‬
‫اخلاقی کودکانهبهتصمی ‌مهای‬      ‫مـوارد جزئـی محـدود شـده و هما ‌نهـا را تکـرار م ‌یکنـد؛‬                                                                             ‫مچثیـا ًزلهیمیـیا کشـسهـدیرامسوـضتوعوـااز متـرِونافـ‌نردشنایسـشـریومع ‌یمگوی‌ینـشـدوتـدو‪.‬‬
                                ‫درحال ‌یکـه ایـن موضـوع بسـیار گسـترده اسـت‪.‬‬                                                                                         ‫مدرثاب ًلراابیر ب‌نگدنونـتهیـماآسئ‌نگولونـی‪،‬هبدار بشـرابیر‪،‬مسلساـمئتولیتتمتسرئابول ‌هیخووبا گری‬
       ‫اخلاقیبالغانهرساند؟‬      ‫در آمـوزش کـودک نیـز مـا همیشـه از بهشـت و جهنـم‬                                                                                     ‫انجـام داد ‌های‪ .‬حـال ا گـر ایـن شـعار را کمـی وسـی ‌عتر‬
‫درسیاس ‌تهای کلان‪،‬حاشیۀ‬         ‫حـرف م ‌یزنیـم؛ درصورت ‌یکـه پـاداش و تنبیـه تـا سـن‬                                                                                 ‫کنیـم‪ ،‬ایـن مفهـوم نیـز گسـترد ‌هتر م ‌یشـود؛ مـن دربرابـر‬
                                ‫خاصـیتأثیرگـذار اسـت‪.‬درحال ‌یکـهدر جامعـۀمـاحتـی‬                                                                                     ‫خـودم‪ ،‬دربرابـر دیگـران و حتـی دربرابـر جهـان و افـرادی‬
    ‫شهرهاچهجایگاهیدارد؟‬         ‫بزر ‌گسالانب ‌هلحاظنظاماخلاقیدر کودک ‌یماند ‌هاند؛‬                                                                                   ‫که در آن زندگی م ‌یکنند مسئولم‪ .‬نکتۀ مهم این است‬
  ‫ا گر سواد شهروندی و عاطفی‬     ‫یعنـی ا گـر پـاداش باشـد‪ ،‬کاری را م ‌یکننـد و ا گـر جریمـه‬                                                                           ‫کـه نقطـۀ شـروع مسـئولی ‌تپذیری اجتماعـی ب ‌هلحـاظ‬
   ‫بچ ‌های کهدرحاشیهزندگی‬       ‫باشد‪ ،‬کاریرانم ‌یکنند‪.‬حالچگونهم ‌یتوانجامعهرا‬                                                                                        ‫مفهومی کجاسـت‪ .‬از این لحاظ‪ ،‬به نظر م ‌یرسـد ا گر از‬
  ‫م ‌یکندرشدنیابد‪،‬بعدبهمرکز‬     ‫ابزداالترغداصنـومبهیرخ‌مسـهشاانیدایز؟اآایخـلناقنقاطمیـعرًکاقبواردعکعادنهت ًاهدنبۀیـآهاتمز بوصزهمآیم‌ـشو‌ومپزهراورشیواتشخاملراسیقتین‬  ‫امخهلاارقـ ‌تیهـاحروکـارزت ک‌شنهیــام‪،‬یامجوفتم‌قاتـعـریخبـواههیـسـممبـوتادر‪.‬زمث ‌شا ًلهااگـیر‬
   ‫م ‌یآیدوبزهم ‌یکند‪.‬ماتصور‬    ‫کـهغایـببـزرگبح ‌ثهایآمـوزشمدنـی‪،‬مهار ‌تهای‬                                                                                          ‫بـه قوانیـن مدنـی ب ‌هعنـوان ضـرورت اجتماعـی احتـرام‬
                                ‫زندگـی‪،‬اخالقوسـوادشـهروندیدر جامعـۀماسـت‪.‬‬                                                                                            ‫بگذاریـم‪ ،‬حتـی ا گـر پلیسـی یـا دوربینـی نباشـد‪ ،‬بازهـم‬
     ‫م ‌یکنیماگرمرکزراآموزش‬     ‫مسـئولی ‌تپذیریدوسـاحتفـردیواجتماعی‬                                                                                                  ‫قبـلاز خـطعابـرپیـادهتوقـفم ‌یکنیـم‪.‬در گامبعدی‪،‬‬
    ‫دهیم کافیاست‪.‬دریکی‬          ‫دارد‪ .‬نسـبت و رابطۀ مسـئولی ‌تپذیری فردی با‬                                                                                          ‫آنجـا کـهدیگـرقوانیـنمدنیوجودنـدارد کهمـراجریمه‬
     ‫از کشورهایخارجییک‬          ‫مسـئولی ‌تپذیریاجتماعیچگونهاسـت؟‬                                                                                                     ‫کنـد یـا بـه مـن پـاداش دهـد‪ ،‬مـن خـودم را موظـف‬
   ‫برنامهتلویزیونیمخصوص‬         ‫در مباحث مربوط به انواع سـواد‪ ،‬همواره دو نوع سـواد‬                                                                                   ‫م ‌یدانم‪،‬مثلآنچهدر سم ‌نهایاجتماعیم ‌یبینیم؛‬
   ‫بچ ‌ههایحاشیۀشهرتهیه‬         ‫مطرح م ‌یشـود‪ :‬یکی سـواد شـخصیتی و دیگری سـواد‬                                                                                       ‫آ ‌نهـا بـرای خودشـان ارز ‌شگـذاری اخلاقـی م ‌یکننـد‪.‬‬
‫شدهبهنام«خیابانسوسمی»‬           ‫مدنـییـاشـهروندی کـهای ‌نهاهـردوبایـدآمـوزشداده‬                                                                                      ‫اینجاسـت کـه تمریـن مهـارت مسـئولیت اجتماعـی‬
   ‫که مطالعات آن در دانشگاه‬     ‫شـود‪ .‬در سـواد شـخصیتی فـرد م ‌یآمـوزد بـه خـودش‬                                                                                     ‫بـه سـمت ارزش اخلاقـی متمایـل م ‌یشـود‪ .‬برعکـس‬
   ‫هارواردهفتسالبهطول‬           ‫احترامبگذاردوبهسلامتجسمیوعاطف ‌یاشتوجه‬                                                                                               ‫ایـنقضیـههـموجـوددارد؛یعنـیهمـانچیـزی کـهمـا‬
   ‫انجامیدهاست‪.‬اینبرنامه‬        ‫کنـد و در سـواد مدنـی یـاد م ‌یگیـرد حقـوق دیگـران را‬                                                                                ‫در کشـورمان تجربـ ‌ه کرد ‌هایـم‪ .‬از سـنین پاییـن سـعی‬
 ‫‪120‬جایزۀعلمیمعتبر گرفتهو‬       ‫رعایت کند‪ .‬کودکان تا ش ‌شسالگی خودمحورند یعنی‬                                                                                        ‫م ‌یکننـدارز ‌شهـایاخلاقـیراآمـوزشدهنـد؛ولیانگار‬
‫دوازدهسالاستب ‌هطورمرتب‬         ‫خودشـانرادوسـتدارنـد‪.‬در اینمرحلـهبایدبهآ ‌نها‬                                                                                        ‫اثـر اجتماعـی چنـدان زیادی نداشـته اسـت‪ .‬سـؤال این‬
   ‫تولیدم ‌یشودودرنزدیکبه‬       ‫آمـوزشداد کـهبـهخودشـاناحتـرامبگذارنـدوبهشـان‬                                                                                        ‫اسـت کـه چـرا بـا ایـن همـه شـعار و آموز ‌ههایـی کـه در‬
  ‫پنجاه کشورازآنالگوبرداری‬      ‫گفـت تـو خوبـی؛ ولـی در گا ‌مهـای بعـدی بایـد بـه آ ‌نهـا‬                                                                            ‫کتا ‌بهـا آورد ‌هایـم‪ ،‬آثـار مسـئولی ‌تپذیری اجتماعـی در‬
   ‫شدهاست‪.‬آیامابرایتولید‬        ‫آمـوزش داد تـا بـه دیگـران هـم احترام بگذارنـد و دیگران‬                                                                              ‫جامعـهدیـدهنم ‌یشـود‪.‬توجهبهایـندونکتهاهمیت‬
    ‫چنینبرنام ‌هایهفتسال‬        ‫هـمخو ‌بانـد‪.‬آموز ‌شهـایخانواد ‌ههـابسـیاریاوقات‬                                                                                     ‫دارد کـه بایـد از فـرد بـه سـمت جامعـه حرکـت کـرد و از‬
‫زمانصر ِفمطالعهم ‌یکنیم؟ما‬      ‫بـه کـودکالقام ‌یکند کهخوباسـت؛امـااز آ ‌نطرفبه‬                                                                                      ‫مهارتاجتماعیبهسمتارزشاخلاقی گامبرداشت‪.‬‬
‫برای کودکاندرمرکزهمبرنامه‬       ‫کـودکیـادم ‌یدهنـددیگـرانبدندو کـودکفکرم ‌یکند‬                                                                                       ‫منظورتـان از مهار ‌تهـای اجتماعـی همـان‬
 ‫نداریمچهبرسدبه کودکی که‬        ‫فقط خودش مهم است و فقط باید به خودش احترام‬
                                ‫بگـذارد و ا گـر در همیـن مرحلـه بمانـد‪ ،‬دیگـر بـه مرحلـۀ‬                                                                                                ‫بایدهـا و نبایدهاسـت؟‬
        ‫در حاشیۀ شهر است‪.‬‬       ‫مسـئولی ‌تپذیری اجتماعی نم ‌یرسـد‪ .‬البته ا گر همان‬                                                                                   ‫ایـن بایدهـا و نبایدهـا همـان قانـون اسـت کـه ضـرورت‬
                                ‫مرحلۀاولراهمبه کودکیاددهیم کار بزرگی کرد ‌هایم؛‬                                                                                      ‫جامعـۀ مدنـی اسـت و افـراد جامعـه آن را آمـوزش‬
                                ‫هچوم انحکتراسمین کمه ‌یبگهذارخدو‪.‬دمعشماوحل ًاتراکمسنـمی ‌کیگهذادرردببزره ‌دگیسگـارلانی‬                                               ‫م ‌یبیننـد‪ .‬در جامعـۀ مدنـی مـن موظفـم دیگـران را در‬
                                ‫مرتکـب بـزه م ‌یشـود در کودکـی یـاد نگرفتـه خـودش را‬                                                                                 ‫نمظسرئبوگلییرم‌تپ‪ .‬مذیمرکنبان اشسم‪ ،‬یتعمننیدمرثبلرًاابرسیسلگاارمبکت فشرمد‪ ،‬ویل خیودرد‬
                                ‫دوستداشتهباشدوبهخودشاحترامبگذارد‪ .‬گاهی‬                                                                                               ‫مـکان عمومـی‪ ،‬بایـد رعایـت حـال دیگـران را بکنـم و در‬
                                                                                                                                                                     ‫اتـاقمخصـوصسـیگار‪،‬ایـن کار رابکنـم‪.‬حتـیممکـن‬
                                                                                                                                                                     ‫اسـت رشـدیافت ‌هتر باشـم و دیگر سـیگار نکشـم‪ .‬مصرف‬
   53   54   55   56   57   58   59   60   61   62   63