Page 8 - ماهنامه شماره 23 برای فردا
P. 8

‫‪7‬‬

‫شـخصیتی منشـی کـه در فرزنـد خودتـان یافتیـد‬                                                                                         ‫آمـن‌واهرـادنبـمر ای‌پسـراسـیسمموکـفهقیاـصتا ًلبـارسـنمخی‌آمونریـشـمیوشهـیـخچ‌گصایته ازی‬    ‫آتشپرید‪،‬روز سـیزدهفروردینرابایددر دامنطبیعت‬
                                      ‫بپروریـد‪.‬‬                                                                                     ‫تـو براسـاس موفقیـت اسـت یـا بـر اسـاس رضایـت‪.‬‬                                              ‫بـه سـر بـرد‪ .‬ای ‌نهـا حکـم اخالق و قانـون نیسـت‪ ،‬بلکـه‬
                                                                                                                                    ‫بسـیاری از آن‌هـا در سـی سـالگی یـا حتـی بعـد از‬                                            ‫حکـم عـادات و رسـوم اجتماعـی اسـت کـه مختـص مـا‬
‫اکفینریزـنن‌مهدـ‪.‬امـانمعکنا‪،‬تمــمولی ًاخبـصگوودمـاصکــًانهتاملاهز‌یفکمنایـت‌سـسمـاالیتـگدنیر‪ ،‬بسـدـنوهریآان‌ننهنکایـتوازودکـبـجههی‬  ‫آن نزدیـک پنجـاه سـالگی تـازه می‌فهمنـد کـه اهـل‬                                            ‫ایران ‌یهاست‪.‬قسمپنجمبایدهایزیبای ‌یشناخت ‌یاند‪،‬‬
‫برنام ‌هریـزی نـدارد؛ امـا ای ‌نهـا بایـد تا هف ‌تسـالگی به‬                                                                         ‫رضایـت بوده‌انـد و عمـری در راه موفقیـت کوشـش‬                                               ‫منبای ِداخلاقیدارمتابدنمولباسـمراهمیشـهپا کیزه‬
‫آن‌هـا القـا شـده باشـد‪ .‬هرگونه بی‌توجهی بـه این امور‬                                                                               ‫کرده‌اند‪ ،‬چه این موفقیت من به دسـت آمده باشـد‬                                               ‫نگـه دارم‪ .‬ایـن بایـ ِد اخلاقـی اسـت‪ ،‬چـون ا گـر بدنـم یـا‬
‫یـا تغافـل از ایـن امـور کـودک مـا را به‌صـورت خاصـی‬                                                                                                                                                                            ‫لباسـمتمیزنباشـد‪،‬بهشـماآزار م ‌یرسـد؛امااتوداشـتن‬
‫کـوک م ‌یکنـد و بعدهـا مـا هـر چقـدر تالش کنیـم‪ ،‬او‬                                                                                                  ‫و چـه بـه دسـت نیامـده باشـد‪.‬‬                                              ‫لبـاس و شـانه کـردن موهـا دیگـر بایـ ِد اخلاقـی نیسـت و‬
‫دیگـر از کوکـش بازنمی‌گـردد و همـان روشـی را در پـی‬                                                                                                                                                                             ‫بای ِدزیبای ‌یشـناختیاسـت‪.‬ششـمینمنبعهنجارگذار‬
                                                                                                                                        ‫فرزندان جبرا ‌نکنندۀ کاست ‌یهای‬                                                         ‫اجتماعـیهـمبایدهایمصلح ‌تاندیشـان ‌هاند‪.‬بـهازای‬
     ‫می‌گیـرد کـه در ایـن هفـت سـال داشـته اسـت‪.‬‬                                                                                                          ‫والدیننیستند‬                                                          ‫هـرهدفـی کـهفـردانتخـابم ‌یکنـد‪،‬برسـرهمۀوسـائط‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫بگارییزدناهـپاذیـیررمسـصیلدحنبـ‌تانهآدینشهـاندهفبهایـسـدتمن ‌دیآ‪.‬یدم‪.‬ثایا ًلنباهـیددهفا‬
‫تربیتمبتنیبراستدلا ‌لگرایییاتعبد؟‬                                                                                                   ‫آخریـن نکتـۀ مهمـی کـه لازم اسـت گفتـه شـود‬                                                 ‫قبولـیدر دکتـریزبـانوادبیـانفارسـیاسـت؛پسباید‬
                                                                                                                                    ‫ایـن اسـت کـه فرزنـدان مـا نیامد ‌هانـد کـه جبـران‬                                          ‫کلیل ‌هودمنـه‪ ،‬گلسـتان و بوسـتان سـعدی‪ ،‬شـاهنامه‬
‫ممکـن اسـت گفتـه شـود توقـف همۀ امـور بر اسـتدلال‬                                                                                   ‫کاسـتی‌های مـا را بکننـد‪ .‬ا گـر مـا بـه موفقیتـی‬                                            ‫فردوسیو‪...‬رابخوانی‪.‬ب ‌همحضصر ‌فنظر کردنازاین‬
‫ممکـن و مطلـوب نیسـت‪ .‬مطلـوب نیسـت‪ ،‬چـون‬                                                                                            ‫نرسـیده‌ایم‪ ،‬قـرار نیسـت فرزندمـان آن را جبـران کند‪.‬‬                                        ‫هدفوانتخابهدفدیگر‪،‬تمامآنبایدهافروم ‌یریزد‬
‫اسـتدلا ‌لگرایی بـا توقـف هـر کنـش ارادی بـر اسـتدلال‬                                                                               ‫آنچـه در تربیـت فرزنـدان مـا مهـم اسـت ایـن اسـت که‬
‫متفاوت است و ممکن نیست چون استدلال مقدمه‬                                                                                            ‫فرزندان باید از منظر آنچه خودشـان به آن نیاز دارند‬                                              ‫وبـرسـرسلسـله گزار ‌ههـایدیگـریبایـددرم ‌یآیـد‪.‬‬
‫و صورتـی دارد و شـاید بـا اشـکال «زنجیـرۀ ب ‌یپایـان»‬                                                                               ‫و از منظـر آنچـه خـود می‌خواهنـد تربیـت شـوند‪ ،‬نـه از‬                                       ‫یکیاز بزر ‌گتریناشتباهاتماایناست کهبایدیرابه‬
‫روبـ ‌هرو شـود‪ .‬از ایـن گذشـته‪ ،‬کـودک چنـدان قـوای‬                                                                                  ‫منظـر آنچـه مـا بـه آن نیـاز داریـم و مـا می‌خواهیـم‪ .‬مـا‬                                   ‫تکعویدیـکنالنقما‌م‌یک‌ینکیـنیم‪.‬ما‪،‬یولنایسمـنتشـأکوهبخاچ ‌هسـهتاگباعـهادًیاننمبای‌یددانهناراد‬
‫شـناخت ‌یای نـدارد کـه تمـام جنب ‌ههـای اسـتدلال را‬                                                                                 ‫راهـی را در زندگـی در پیـش م ‌یگیریـم و تـا جایـی کـه‬                                       ‫در تعارضبایدهایحقوقیوقانونیوبایدهایاخلاقی‬
‫دریابـد‪ .‬حـال جایـگاه «تعبد» کجاسـت؟ یکی از معانی‬                                                                                   ‫بتوانیـم پیـش م ‌یرویـم؛ امـا نبایـد گمـان م ‌یکنیـم از‬                                     ‫بایـدجانـب کـدامبایـدرابگیرنـد‪ .‬کـدامبایـدفـدایبایـ ِد‬
‫تعبـد ایـن اسـت کـه ا گـر در فضـای خانوادگـی‪ ،‬عـادات‪،‬‬                                                                               ‫جایـی کـه خودمـان وا‌ماندیـم‪ ،‬فرزند‌مـان بایـد شـروع‬                                        ‫دیگـرشـودو کـدامبایـدنبایدفـدایبای ِددیگربشـود‪.‬ا گر‬
‫هنجارهـا و مناسـکی وجـود دارد کـودک هـم از ای ‌نهـا‬                                                                                 ‫کنـد و بقیـ ‌هاش را او بـرود‪ .‬مـا در واقـع فرزندان را ادامۀ‬                                 ‫مـابـه کـودکاننشـانم ‌یدادیمبایدهـایاخلاقـیراباید‬
‫تأثیـر بگیـرد و بـرای او درونـی شـود‪ .‬چـرا این فـرض را در‬                                                                           ‫ا گزیستانسـیال خـود م ‌یدانیـم و ایـن خطـای بزرگـی‬                                          ‫در رأسهمـۀبایدهـادر نظـربگیـریوبایدهـایاخلاقـی‬
‫نظر نم ‌یگیریم که ممکن است کودکی هم در آینده به‬                                                                                     ‫اسـت‪ .‬فرزنـد ب ‌همحـض اینکـه نطفـ ‌هاش منعقـد شـد‬                                           ‫در برابـر تمـام بایدهـای دیگـر حـق وتـو دارنـد‪ ،‬بچ ‌ههـای‬
‫پـدرش بگویـد تـو کـه خود بـه این نتیجه رسـیده بودی‬                                                                                  ‫اسـتقلال پیـدا م ‌یکند و اسـتقلال یعنی بایـد به نیازها‬                                      ‫مـابـهاینجانم ‌یرسـیدند‪.‬بهخاطـردارمدر روزهـایاول‬
‫کـه فالن سـبک زندگـی‪ ،‬یـا مناسـک یـا شـعائر انسـان را‬                                                                               ‫و خواسـته‌های خـودش ترتیـب اثـر بدهـد نـه نیازهـا و‬                                         ‫بعـد از پیـروزی انقالب‪ ،‬یکـی از شـکنج ‌هگرهای سـاوا ک‬
‫بهتـر بـه رضایـت و موفقیـت م ‌یرسـاند‪ ،‬چـرا آن را از من‬                                                                             ‫مخوی‌اگوسـیـتد‌هفهرازنیدامنـتـِاننوالرـا بدـ‪.‬راتعیبیزـمرـامنشـخهووردتـاینه نسپـروتریـکـده‪،‬‬  ‫را کـه بـه بدتریـن نـوع شـکنجه معـروف بـوده محا کمـه‬
                                                                                                                                    ‫بلکـه بـرای فـردا بپروریـد‪ .‬مـن م ‌یخواهـم فراتـر بـروم‬                                     ‫م ‌یکردند‪.‬اوبهقاضیم ‌یگفتبهمنپولم ‌یدادند که‬
              ‫بیشـتر بـه معنـای تکلیـف نخواسـتی؟‬                                                                                    ‫و بگویـم فرزندتـان را طبـق انگاره‌هـای شـخصیتی‬                                              ‫اعتـرافبگیـرم‪.‬آیاپولمنحلالبود‪،‬ا گراعترا ‌فنگرفته‬
‫در برابـر چنیـن دیدگاهـی م ‌یتـوان یـک جـواب نقضی و‬                                                                                 ‫منشـی خودتـان نپروریـد‪ ،‬بلکـه طبـق انگار ‌ههـای‬                                             ‫حقوقم ‌یگرفتم؟حقوقمنوقتیحلالبود کهاعتراف‬
‫دو جـواب حلـی آورد‪ .‬جـواب نقضـی این اسـت‪ :‬ا گر پدر‬                                                                                                                                                                              ‫م ‌یگرفتم‪،‬حتیباشکنجه‪.‬اینشخصنفهمیدهاست‬
‫و مـادری نـازی بودنـد و فرزندشـان را از ابتـدا ضـد یهود‬                                                                                                                                                                         ‫بای ِداخلاقیفوقبایدهایدیگراسـت‪.‬اینرابهبچ ‌هها‬
‫و یهودسـتیز بـار آوردنـد یـا در اسـرائیل فرزنـدان را ضـد‬                                                                                                                                                                        ‫نم ‌یآموزیـم و بچ ‌ههـا وقتـی وارد یـک زندگـی اجتماعـی‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫م ‌یشـوند‪ ،‬در نوعـی سرگشـتگی ارزشـی قـرار م ‌یگیرنـد و‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫نم ‌یداننـدسلسـل ‌همراتبخاصـیدر اینمیانهسـت‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫از ایـننکتـههـمنبایـدغافـلشـد کههیچبایـدیبدون‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫استدلالراهبهجایینم ‌یبرد‪،‬حتیبایدهایاخلاقی‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫البتهاسـتدلالبرای کودکهف ‌تسـالهمتفاوتاستبا‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫اسـتدلالبـراینوجـوانهفد ‌هسـاله‪.‬امـا‪،‬هما ‌نطور که‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫پیشاز این گفتهشد‪،‬بچ ‌ههابایدبیاموزندهیچچیزرا‬

                                                                                                                                                                                                                                        ‫بـدوناسـتدلالنپذیرند‪،‬حتیاز پـدر ومادر‪.‬‬

                                                                                                                                                                                                                                  ‫زندگی بر اساس رضایت یا موفقیت؟‬

                                                                                                                                                                                                                                ‫نکتـۀ دیگـر‪ ،‬تفهیـم زندگـی بـر اسـاس موفقیـت و‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫زندگـی بـر اسـاس رضایـت بـه کـودکان اسـت‪ .‬بچه‌هـا‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫از اول بایـد بداننـد جویـای موفقیت‌انـد یـا جویـای‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫رضایـت و بتواننـد ایـن دو را از هـم تفکیـک کننـد‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫بسـیارند افـرادی کـه بعـد از ‪ 26‬یـا ‪ 27‬سـالگی تـازه‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫بـه ایـن تفکیـک آ گاه می‌شـوند‪ ،‬وقتـی بخـش‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫مهمـی از زندگـی مفیدشـان را از دسـت داده‌انـد‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                                                ‫متأسـفانه مـا فرزندانمـان را به‌صـورت اعـم در اغلـب‬
   3   4   5   6   7   8   9   10   11   12   13