Page 12 - ماهنامه شماره 23 برای فردا
P. 12

‫‪11‬‬

                                                                                                                                                                                                 ‫‪Aussprach der Herr und die letzte liebe‬‬

                                                                                                                                                                                                         ‫امری کهبرایهمگیخوباستودربارۀمرگش‬
                                                                                                                                                                                                                             ‫‪Den nie genung‬‬

                                                                                                                                                                                                         ‫بسیاریچیزهام ‌یتوان گفت‪،‬مرگی که‬
                                                                                                                                                                                                           ‫‪Hatťer von Güte zu sagen‬‬

                                                                                                                                                                                                          ‫بالاخرههمراهانشدیدندچقدرسرخوشانه‬
                                                                                                                                                                                                 ‫‪Der worte, damals, und zu erheitern, da‬‬

                                                                                                                                                                                                         ‫‪.Ers sahe das zürnen der welt‬‬
                                                                                                                                                                                                                   ‫وپیروزمنددرمقابلآنقرار گرفت‬
                                                                                                                                                                                                 ‫‪Denn alles ist gut. Drauf starb er vieles‬‬

                                                                                                                                                                                                         ‫‪1 ware‬‬

                                                                                                                                                                                                 ‫محبوبیـت روزافـزون او نشـان داد کـه شـا گردانش بـه او‬
                                                                                                                                                                                                 ‫بیشازآننیازمندند کهتنهایش گذارند‪ .‬کمااینکهیکی‬
                                                                                                                                                                                                 ‫ازآ ‌نها‪ ،‬کبوترارشدی‪،‬مقال ‌هایدرمجلۀایرانفردابرای‬
                                                                                                                                                                                                 ‫اونوشـت کهدر آنسـعی کردتجربۀزیسـتۀ‪« 2‬فیلسـوف‬
                                                                                                                                                                                                 ‫کـف خیابـان‪ »3‬را بازتاب دهد‪ .‬رضا نسـاجی نیز مجموعه‬
                                                                                                                                                                                                 ‫جستاری به نام «تفکر در تنگنا» را در آستانۀ چاپ دارد‪4.‬‬
                                                                                                                                                                                                 ‫مـن در هیئـت تحریریـۀ مجلـۀ رفـاه اجتماعـی بـا‬
                                                                                                                                                                                                 ‫محمدامینقانع ‌یرادآشـناییچندسـال ‌هایداشـتم؛اما‬
                                                                                                                                                                                                 ‫سـابقۀآشـنای ‌یامبامرادیبهبیشاز چهلسـالپیش‬
                                                                                                                                                                                                 ‫م ‌یرسـید‪.‬پـساز گذرانـدنمقطـعدبسـتاندر مدرسـۀ‬
                                                                                                                                                                                                 ‫سـتارۀ صبـح کـه زیـر نظـر انجمـن ایـران و فرانسـه اداره‬
                                                                                                                                                                                                 ‫م ‌یشـد(‪،)1344‬بـهدبیرسـتانسـعدیرفتـم(‪ )1350‬که‬
                                                                                                                                                                                                 ‫در خیاباناسـتانداریقرار داشـت‪.‬همان‌زماناز طریق‬
                                                                                                                                                                                                 ‫محسنصفوی کهبعدازانقلابمعاوندانشگاهصنعتی‬
                                                                                                                                                                                                 ‫اصفهانشد‪،‬بهجلساتمدرسۀآقای گلبیدیمعرفی‬
                                                                                                                                                                                                 ‫برشـگـزدارممکـ ‌یهشـصبد‪‌ .‬احیـهـان اینججممـعـنهکزایـمرا ًنلظـسریاعلسـ ‌یایکوبـتـراپـرحـوردیش‬
‫ابوسـدریامریـعالانقد‌هرمنـ‌سدهـبـاوید ودبمیرعمســتوال ًانکبـتاهری‌باهـضایـای رتوو فی‌شزهیــایک‬  ‫‌خواندیم‪ .‬سـال سـوم دبیرسـتان‪ ،‬مرحوم پرورش ما را به‬                                              ‫مخفیبودوبعداز کنار ‌هگیریپرورشازانجمنحجتیه‪،‬‬
‫جبر شـهریاری‪ ،‬رو ‌شهای فیزیک بازرگان و رو ‌شهای‬                                                 ‫مشـشـدیه ًدادتبـرکدا‪.‬ندرداراده‪.‬اموشکـهمودن‪،‬یمسـحستـشـنبداهگبـفوتدنوحچـقویقنتبـایممران‬            ‫اعسمضـا ‌تویانسوجمـیمنببارعـزهدباازانحقکاولمبتدرشاجههـناشتاهکامیل ًگارمفتخهتبلفود‪.‬ی‬
‫مثلثـات فیروزنیـا را کـه کتا ‌بهـای قطـوری هـم بودنـد‬                                           ‫بیـشاز بقیـهارتبـاطداشـت‪،‬موضـوعرابـامـندر میـان‬                                                  ‫بـهفعالی ‌تهـایخـودادامـهدادنـد‪.‬مصطفـیموهبـت‪،‬‬
‫زیـر بغـل داشـت‪ .‬در سـال آخـر دبیرسـتان هـم کتـاب‬                                               ‫گذاشتهبود‪.‬دراینزمان کلا ‌سهایدبیرستانسعدیاز‬                                                      ‫حسـین شهشـهانی‪ ،‬احمـد زمانـی‪ ،‬حسـین سـحری‪،‬‬
‫فیزیـک رادمنـش را مطالعـه م ‌یکـرد‪ 5.‬بـه یـاد دارم کـه‬                                          ‫سالچهارممتوسطهبهدبیرستانادبانتقالیافتهبود‬                                                        ‫محمد‬    ‫فحیرسوـزهنوکلجبلااسل ایف‪،‬شمارحازسآـنن تججمالوزه بوی ‌‪،‬دنعلد ویببعرکتدًایهنم‪،‬‬
‫بـرای سـردرآوردن از کتـاب هـگل اسـتیس ‌‪ ،‬نخسـت‬                                                  ‫ومـادان ‌شآمـوزدبیرسـتانادببودیـم کـهآنزماننیزدر‬                                                 ‫افرادی‬
‫منطـق را از کتـاب خوانسـاری خوانـد‪ .‬محسـن زبـان‬                                                 ‫خیابانهش ‌تبهشت(درهمینمکانفعلی)بود‪.‬رابطۀ‬                                                         ‫از قبیـل سـعید مدنـی‪ ،‬احمـد شـیرزاد و مجیـد مـؤذن‬
‫آلمانـی م ‌یخوانـد و تصمیـم داشـت در آلمـان شـرقی‬                                               ‫مـن و محسـن بـا وجـود داشـتن دو ایدئولـوژی مختلـف‬                                                        ‫صفایـی بـه آن جمـع افـزوده شـدند‪.‬‬
‫فلسـفه بخوانـد؛ زیرا تنها جایی بـود که مارکس مبنای‬                                              ‫ادامه یافت‪ .‬او از من خواسته بود این راز را مکشوف نکنم‬                                            ‫در ایـنمقالـه‪،‬ابتـداقصـددارماز یکـیاز اعضـایانجمـن‬
‫آمـوزش فلسـفه بـود‪ .‬جالـب اینکـه خـود مارکـس بـا‬                                                ‫ومنبهخواستاویک ‌یدوسالموضوعرااز همهپنهان‬                                                         ‫بـهنـاممحسـنتجـاوزیسـخنبگویـمتـاب ‌هواسـطۀاوبه‬
                                                                                                ‫کـردم؛امـاسـعیم ‌یکـردماورابا گف ‌توگووبح ‌ثهایی که‬                                              ‫محمدعلـیمـرادیبپردازم‪.‬محسـنتجاوزیتنهـافرزند‬
                            ‫فلسـفه مخالـف بـود‪.‬‬                                                 ‫بسـیاریاوقـاتچالشـیم ‌یشـدبـهراهدیـنبازگردانم‪.‬با‬                                                 ‫یـک شـیرین ‌یفروش و بسـیار بااسـتعداد بـود‪ .‬او دوسـت‬
‫بـاری‪ ،‬مـن در دانشـگاه اصفهـان رشـتۀ ریاضـی قبـول‬                                               ‫وجـودایـن‪،‬مطالعـۀمتـونفرانسـویراادامـهم ‌یدادیـم‪.‬‬                                                ‫نزدیـک محمدعلـی مـرادی بـه شـمار م ‌یآمـد و آشـنایی‬
‫شـدم و رابطـۀ مـن بـا آ ‌نهـا بـه دلیـل تأ کیـد بـر مذهبـی‬                                      ‫مـن همیشـه (حتـی تـا امـروز) آلبرکامـو را بـه سـارتر ترجیـح‬                                      ‫مـنبـامـرادیازطریقاوبود‪ .‬تجاوزیدرانجمنمرحوم‬
                                                                                                ‫مـ ‌یدادم‪ ،‬عقایـد او ب ‌هخصـوص مخالفتـش بـا مجـازات‬                                              ‫پـرورش حضـور داشـت‪ .‬شـاید همـان زما ‌نهـا بـود کـه‬
           ‫مانـدن ب ‌هتدریـج سـرد و بعـد قطـع شـد‪.‬‬                                              ‫اعـداموانتقـاداز اعـداملوئـیشـانزدهمبـرایمـنبسـیار‬                                               ‫ب ‌هتدریـج تحـتتأثیـرفضابه کمونیسـم گرایشیافـت‪.‬از‬
‫تجـاوزی دو سـالی بـود ارتبـاط خـود بـا مرحـوم پـرورش‬                                            ‫کاجاملل ًاابزابوسدت‪.‬المیحنسحـمنایساترتمررا‌یکبریدشـواتزرایدوننسظرتددرامشقابت‪.‬ل کساارمترو‬         ‫همـانسـالاولدبیرسـتان‪،‬بـااو کـهاطلاعیافتهبودمن‬
‫را قطـع کـرده بـود و مـن مارکسسـیت شـدن تجـاوزی‬                                                 ‫وحتیدوستصمیمیخودمرلوپونتیقرارم ‌یگرفت‪.‬ما‬                                                         ‫کزباـاما ًنلآفراننراسـفروامـیوم ‌یشدکاـنـردم‌ه(االمب)ت‪،‬ـهجالکنســاوتنیببعرـادایزخچواهنـلدسنـآاثارل‬
‫را ب ‌هتدریـج بـه برخـی از بچ ‌ههـای انجمـن پـرورش‪،‬‬                                             ‫ودبرآعـن ًداسکا ‌م‌لکـهامبـ«هسقخووانـط»دون«آثـطااربعروخـن»ایزازکاشـماوعرارامن ‌یفراخنوانسـدویمی‬  ‫ادبـی فرانسـه ب ‌هخصـوص «گوشـ ‌هگیران آلتونـا» (سـارتر)‪،‬‬
‫ب ‌هخصـوص احمـد زمانـی ‌‪ ،‬محسـن صفـوی و مصطفی‬                                                   ‫ب ‌هخصوصبودلر‪،‬رمبووس ‌نژو ‌نپرسنیز گرایشیافتیم‪.‬‬                                                  ‫«بیگانـه»(کامـو)و«وضعیـتبشـری»(مالـرو) گذاشـتیم‪.‬‬
‫موهبـت گفتـه بـودم‪ .‬پـرورش هنگامـی کـه فهمیـد‬                                                   ‫درهمانزما ‌نهابود کهمحسندوستخودمحمدعلی‬                                                           ‫بیشتراینآثارترجمهنشدهبودند؛بنابراینآ ‌نهاراازمتن‬
‫محسـن مارکسیسـت شـده اسـت ب ‌ینهایـت ناراحـت‬                                                    ‫مـرادیرابـهمـنمعرفـی کـرد‪.‬مندر کلاس‪C‬دبیرسـتان‬                                                    ‫اصلـیوبـادشـواریم ‌یخواندیـم‪.‬هـردو گرایـشمذهبی‬
‫شـد‪ .‬بـا توجـه به تغییـر ایدئولـوژی سـازمان مجاهدین‬                                             ‫ادب بـودم‪ ،‬محسـن در کلاس‪ A‬و مـرادی در کلاس‪.D‬‬                                                     ‫داشـتیمویک ‌یدوسـالبعد‪،‬آثار بازرگانوشـریعتیراهم‬
‫خلق گمان م ‌یکرد قضیه مربوط به آن است‪ .‬هنگامی‬
‫کـه فهمیـد موضـوع مربـوط بـه حـزب تـوده اسـت ‌‪،‬‬                                                                                          ‫روزمرۀآناندرتعاملاست‪.‬‬                                    ‫‪1 .1‬محتوای کلیشعرباترجمۀفارسیهماهنگاست؛اماتطابقبیتبه‬
‫بیشـتر ناراحـت شـد‪ .‬پـرورش آن موقـع در دبیرسـتان‬                                                  ‫‪4 .4‬برایتصحیحخطای گرافیستمجلۀایرانفردالازماستخاطرنشان‬                                                                                         ‫بیتوجودندارد‪.‬‬
‫حکیـم سـنایی (خیابان اسـتانداری) تدریـس م ‌یکرد و‬                                                 ‫کنممؤلف کتاب«محیط كسبو كار(نظری ‌ههاشاخ ‌صهاوتكنی ‌كها)» که‬
                                                                                                  ‫زین ‌تبخشمقالۀارشدیاست‪،‬محمدعلیمرادی‪،‬دانشیاراقتصاددانشگاه‬                                         ‫‪2 .2‬دیلتایازواژۀآلمانی‪Erlebins‬برایاینمفهوماستفاده کردهاست‪.‬‬
‫تهراناستوایناشتباهازتشابهاسمیپدیدآمدهاست‪.‬او(کهعمرشدرازباد)‬                                                                                                                                       ‫‪3 .3‬مرادیاینتعبیررابهمعنایفیلسوفیبه کارم ‌یبرد کهبامردموزندگی‬
                          ‫بافیلسوفدرگذشتۀاصفهانیماتفاوتدارد‪.‬‬

   ‫‪5 .5‬دونفرمؤلفاناین کتا ‌بها‪،‬یعنیشهریاریورادمنش‪،‬ازسرانحزب‬
                       ‫تودهبودند‪.‬مرادینیزازهمانزمانتود ‌هایبود‪.‬‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17