Page 17 - ماهنامه شماره 23 برای فردا
P. 17
شمار ٔهبیستوسوم16
آذر مـاه 1397
آنچیسـت.چـهفایـدهایدارداز حقیقتـیدمزدن کـه هخموودارشـهادرنراحتافلتسـفیرسمیر یکخنوینـد شوانصدر؛فبـ ًپابـذریارنیددکفـهاآعانزهعاقیصردف ًاۀ نتکیحفهممسساییـیرتکد،اتانبنلمدل ًمکتافوهایبکقسنهیعیاـگیرراکمیان.اآنمندللًهاکیـوحاهلقمدکارعیگهمرتایتفسانـننسمهیادرزیقکـمنیتدترد،منناتممه ًنمباوطهایانققیًاشعـمنگیرمدانلیکیانداهنلز
حتیوقتیپیشرویمامیایستد،اورانم یشناسیم؟ دخیـویوـار کشواتـاسـهمتت کـنبهاآلاسـممایکنشوـرنید؛سـزیمراامنمیت ریباسـفننـدد.صآرینهحـًاابااز
«ا گرچهجهانرااوآفریدهبود،امازمانی کهبهاینجهان حقیقـتخویـشروب هروشـوند. امهـسوراقمعسـتیًـانـمـتایزبوـمهاینـراصـیتردضرفعپـیـمتـیففنهمـبـ یومکدونـتنفد.متساـویهریضتـمیًـاتنـحصباییمبــشرـتمترااییآسـنییکــته.م
آمد کسیاورانشناخت 1».ا گرخدایحقیقتهمچون واقعیـتایـناسـت کـهمـادررویاروییباهرمتنـیروایت
مسـیح در قالـب انسـان روبـ هروی مـا بایسـتد ،او را انـکار تفسـیر را مخویکدنمـیـامن.رااینمکـیهشـنظوایهـمرًاودردرمننهاایـسـبات ختوفدکـمـرانی
م یکنیـم؛زیـرام یپنداریـمخـدایمحسـوسوملمـوس عملـی و کـه از پیـش فـرض کنیـم آن متـن بـه دلیـل یـا دلایلـی از
نم یتوانـد خـدا باشـد .مـا در واقـع خدایـی نامحسـوس خویـش بـه حضـور بیرونـی متـن اسـتناد م یکنیـم و نیـات خویـش بـه صراحـت سـخن نم یگویـد و از ایـن رو
م یخواهیـمتـاهـرزمـان کـهلازمشـدبـاایـنتوجیـه کـه مدعـیهسـتیم کـهمتـنراتفسـیرم یکنیمبـهایندلیل نمیایزنمنشـدیتنفداسزیترفوسـمیفرتسرماام ًساواتق.پعگرایساآننهکهحدمرایمستننمدقیکدنردت،
شناخ ِتام ِرنامحسوسممکننیست،آنراانکار کنیم. اسـت کـهازروبـ هروشـدنبـاخـودوصراحتباخویشـتن
مامتنیم یخواهیم کهحقیقتآننامعلومودِرتفسیر م یهراسـیم .مـا همـواره بـه دنبـال تفسـیر خودمانیـم و زیـرا در ایـن صـورت جایـی بـرای وی و احـکام صـادره از
آنهموارهباز باشد،نهبهایندلیل کهشیفتۀحقیقت تصمیـمنهایـیراخودمـانم یگیریـم؛امابهمتـنآویزان اموسدـرندد انسـتتقـگااده تیف نسیــیزرمییننمشـیینمادنـازد.تفدرسـمیقراتبـمالم،ـ ًآانآزکـادهانـدهر
آنمتنیم،بلکهم یخواهیمهرزمان کهفرصتیدسـت م یشـویمتامسـئولیتتصمی مهایخویشرانپذیریم.
داد تفسـیر دیگـری را انـکار و تفسـیر خویـش را تحمیـل نـه آن فـردی کـه از متـن تفاسـیر عجیـب و غریـب ارائـه کاحمماالیـآزاتداننـمه میکننـطدقـً،انـناهمبـمهاکـیننادلسـیلت،کبلهکمـهیپبـنهداایـردتنفدلیســیرل
کنیـم .در واقـع از یـک سـو م یخواهیـم حقیق تمـان م یدهـد انسـان آزاد های اسـت کـه بـه تضـارب آراء تـن
نامحسوسباشدوازسویدیگرم یگوییم کهشناختن م یدهـد ،نـه آن فـردی کـه از متـن تفسـیری ت کبعـدی کـهم یدانـدروزیا گـربخواهـدبـرمسـندقـدرتبنشـیند
کحوقدیکاقـننتابناالمغحیسهـوستیسمد کشـهوارصارفسًـابهتا.نمـهاجدوریظیامهـریکنشـنبیدوه م یدهدانسانحقیق تجویی کهخودرابرایحقیقت مجبـورخواهـدبـودبـهتفسـیرواق عگرایانـهپنـاهبـرد.آنکه
بـااشـارهبـهحقیقـتجاودانی کهنم یدانندچیسـتهر فدام یکند.هردودسـتهانسـا نهایهراسـانیهسـتند بـا نظر به تفسـیر آزادانـه ،متن مقـدس را رؤیای پیامبرانه
آنچهپی شکششانم یکننددورم یاندازند؛امادرباطن کهپسپشتمتنپنهانم یشوندتاباخویشتنخویش تفسـیرم یکندشـبیهجوانکیاسـت کهازمتونمقدس
کـودکان لـوس ،خودخـواه و زیاد هخواهـی هسـتیم کـه از ب یپردهروب هرونشوند.هردوم یدانند کهاستنادبهمتن عباراتیدرحمایتازرقصوسازوآوازاستنباطم یکند،
ترفندحقیقتنامعلوماستفادهم یکنندتادرموعدمقرر سنگرمحکمیاست کهآنانراازروب هروشدنباواقعیت یادانشمندنمایی کهازمتونمقدسعباراتیدرحمایت
خواستۀخودرابهجایحقیقتبهوالدینناآ گاهشان خویـش م یرهانـد. از محیطزیستوفیزیک کوانتماستخراجم یکند.این
وقتـی علـی(ع) در صفیـن م یگفـت قـران ناطـق منـم و تفاسـیرعجیبوغریبو گاهمدروز تنهاوا کنشـیاسـت
تحمیل کنند. آنچهروینیز ههاستپوستیب یارزشاست،شایداین نابخردانـهبـهتفاسـیرواق عگرایانۀجبهۀمقابل کهچنان
انسـا نهای عقیدتـی ،انسـا نهایی کـه همـواره لاف پیـامرامـ یداد کـهدربنیـانهـرتفسـیریانسـانیحضـور متـنمقـدسرام یخوانـد کـه گویـاهرتفسـیریبهغیـراز
حقیقـت جـاودان م یزننـد و بـر آ نانـد کـه تفسـیر آ نهـا دارد کهم یتواندحدتفسـیرراتانفیموقتمتناسـتعلا تدفرسـصیورراوت،شـمراهکیمت ًاطلشبقیاهسـه متان.هد؛رزیدرواگهریوهچبکادواجمبوهدترفویاوکرتد
کـحهقایفـقـرادتمیتـقدنررابتازطگـلوبنمـدی.ک انـسدا،نـسـ ًاهقفقدرطاتفـطرالبدـیی وهراخسـشاـنم دهـد.انسـانی کهم یتوانـدادعا کندخودآنمتـن،راوی
آنسویسکۀترسوهراساست.آنانفرص تطلبانی برحقـشوحتـیفراتـرازآناسـت.اوم یگفتمنصدای ایـضدنمپنرطسـقیشتپفاسسـیرخنخموییدشهننـمد یکانهادیساشنسـ ًادب.اهیچـهچمکعدیاامربهی
هسـتند کـهبـرطبلحقیقتمتـنم یکوبندتـادرموعد ایـن متـن صامتـم و مـا در برابـرش به همـان متن صامت
مقـرربگوینـدمـاآنحقیقتـیهسـتیم کههمهبـهدنبال استناد کردیمتابهحکمیتوادارش کنیم.چرا؟چونما معتبـر م یداننـد .تفاوتشـان از متـن را تفصرفسـًایارینخاویـسـتش
آ ناندوبااینترفندمارابهپیرویاز خویشوادار کنند. نهبهدنبالحقیقتبودیم،نهروایتیدرستازحقیقت. مسـند قدرت نشسـته اسـت که آنکه در
آنانافرادمسئولی تناپذیریهستند.دستاز سرمتن مـا در واقـع بـه دنبـال تحمیـل خویش بودیم و اسـتناد به تفسـیرخویـشراآشـکار م یکنـدولافوحـدتم یزنـدو
برنم یدارنـد ،چـون م یداننـد بـالا رفتـن از دیـوار کوتـاه کتـاب مقـدس تنهـا بـه ایـن دلیـل بـود کـه خودخواهـی آنکـهدر مسـندمنتقـدم ینشـیندآنراپنهـانم یکنـدو
و صامـت متـن آنـان را از ایسـتادن بـر پاهـای خودشـان خویـش را پنهـان کنیـم و مسـئولیت عمـل خویـش را لاف کثـرتسـرم یدهـد.هـردو گـروهبـاموجودیـتمتن
ب ینیـاز م یکنـد .آنـان همـواره متـن مقـدس را پیـش نپذیریـم .مـا م یخواسـتیم و هنـوز هـم م یخواهیـم کـه ومفهومتفسیربازیم یکنندوهرگزبهایننم یاندیشند
مسـنیکگرشنمدس،ـتچحوکنممییاداسنـندتپبـنراهایننپشذدیرنفپتـنسآپنچشـهتمصترفـ ًنا کلاممقـدسحضـور داشـتهباشـدودِر تفسـیرهمچنـان کـهیـکبـاربـرایهمیشـهبـهحرمـتمتـنهـم کـهشـده
باز باشد،تاهیچ کسغیراز مانتواندبگوید کهحقیقت دستازبازیخویشبردارندوبپذیرند کههردویآ نها
نم یخواهنـد بپذیرنـد.
1 .1انجیلیوحنا،باب1آیۀ10

