Page 100 - ماهنامه شماره 18 برای فردا
P. 100

‫‪ 100‬شمار ٔههجدهـم | مهݠـرمــاه‪1396‬‬

                                                         ‫‪....................................................................................................‬‬
                                                         ‫‪.....................................................................................................‬‬
                                                         ‫‪.....................................................................................................‬‬

‫آ ‌نها‬
‫بوچـشـدــبنــــیـــــــــــــــههد‬

‫معرفـــیشاعـــر؛دنیسلوت ـرف‬

                                                                                                               ‫پرستو ثنایی فر‬

‫بالـه‪ ،‬هنـر‪،‬پیانووزبانفرانسـهه ‌مسـطحبابالاترین‬         ‫بـهسـربـرد‪.‬پـساز مهاجرتـشبـهانگلسـتانبـهدین‬            ‫دنیـس لورتـوف در تاریـخ ‪ ۲۴‬ا کتبـر ‪ ۱۹۲۳‬در شـهر‬
         ‫اسـتانداردهای زمـان خـود پیـ ‌ش رفـت‪.‬‬          ‫مسـیحیت گرویـد و کشـیش کلیسـاهای انگلیسـی‬              ‫ایلفورد از ایالت اسکس در شمال شرقی لندن‪ ،‬متولد‬
                                                                                                               ‫شـد و سـا ‌لهای زیادی در آنجا زندگی کرد‪ .‬مادرش‪،‬‬
‫دنیـس و خواهـر بزر ‌گتـرش‪ ،‬اولـگا‪ ،‬تـا سیزد ‌هسـالگی‬                                           ‫شـد‪.‬‬            ‫بئاتریـس آدلایـد لورتـوف (نـام خانوادگـی پـدر ‌یاش‬
‫زیـر نظـر مادرشـان در خانـه آمـوزش م ‌یدیدنـد‪.‬‬          ‫دنیـسدربـارۀ پـدرشم ‌یگوید‪ :‬تبار یهودیپدر من‪،‬‬          ‫اسپونرجونزبود)اهلروستاییدر ولزشمالیبود که‬
‫پدرشـان نیـز ب ‌هصـورت پرا کنـده بـه طـرح مباحـث‬        ‫حضور پررنگاودر فعالی ‌تهایمطالعاتیو کشفو‬               ‫عمـدۀمردانـش‪ ،‬به کار در معادنمشـغولبودند‪.‬او‬
‫دینـیم ‌یپرداخـت‪.‬دنیـسدر فضایـیرشـد کـرد کـه‬            ‫شـهودهای مرتبط با یهودیت و مسیحیت‪ ،‬اشتیاق‬              ‫آثار نویسندگانیمانندویلا کاتر‪ ،‬جوزف کونارد‪،‬چارلز‬
‫مملواز کتا ‌بهای گونا گونوانسا ‌نهاییبود کهبه‬           ‫ب ‌یحدوحصر و شـیوایی بیانش ب ‌هعنوان یک واعظ‪،‬‬          ‫دیکنـز و لئـو تولسـتوی و اشـعار تنیسـون را بـا صـدای‬
‫زبا ‌نهـایمختلـفدربـارۀآنآثار صحبـتم ‌یکردند‪.‬‬           ‫تا ابد جزئی از سـلو ‌لهای وجودی من خواهند بود‪.‬‬
‫دنیـس م ‌ینویسـد‪« :‬مـن ب ‌هخوبـی بـه یـاد دارم کـه‬      ‫اعتـراف دنیـس بـه تأثیـر شـگرف پـدر بـر تمامـی ابعـاد‬             ‫بلند بـرای اعضـای خانـواده م ‌یخواند‪.‬‬
‫در د ‌هسـالگی یـک هنرمنـد محسـوب م ‌یشـدم و‬             ‫زندگـ ‌یاش‪ ،‬درحقیقـت نشـا ‌ندهندۀ ایمـان او بـه‬        ‫پـدر او پائـول لورتـوف سـا ‌لها در دانشـگاه لیپیزیـگ‬
‫سرنوشـت خـاص خـودم را داشـتم‪ .‬سیاسـ ‌تهای‬               ‫‌راسـتی و درسـتی مسـیری بـود کـه پـدرش در آن گام‬       ‫آلمـان بـه تدریـس مشـغول بـود‪ .‬او نویسـند ‌های‬
‫بشردوسـتانهخیلـیزودبـرزندگـیمـناثر گذاشـتند‪.‬‬            ‫برم ‌یداشـت‪.‬دنیسلورتوف کوشـیدبهشیوۀخاص‬                 ‫حرفـ ‌های بـه زبا ‌نهـای عبـری‪ ،‬آلمانـی‪ ،‬روسـی‬
‫حضـور پـدرم بـر مسـند اعتـراض بـه تعر ‌ضهـای‬            ‫خـودراهپـدر راادامـهدهـدوهمیـنامـرنقطـۀآغازین‬          ‫و انگلیسـی بـود کـه عـادت داشـت کتا ‌بهـای‬
‫موسیلینیبه کشوراتیوپی‪،‬اعتراضاتپدروخواهرم‬                                                                       ‫دسـ ‌تدوم را بـرای جمـ ‌عآوری در مجموع ‌ههایـی‬
‫بـه حمای ‌تنکـردن بریتانیـا از اسـپانیا و فعالی ‌تهـای‬     ‫شـک ‌لگیری نهادهـای اصلـی شـخصیتی او شـد‪.‬‬           ‫خـاصبخـرد‪.‬در طـولجنـگجهانـیاول‪،‬ب ‌هعنـوان‬
‫مـادرمبـرایجمـ ‌عآوریرأیدر سـازمانملـلمتحد‪،‬‬             ‫دنیـس لورتـوف‪ ،‬کـه در خانـه آمـوزش م ‌یدیـد‪ ،‬از‬        ‫یـک یهـودی روسـ ‌یتبار و بـا القابـی ماننـد «دشـمنی‬
‫قبـل از آن حـوادث و فعالیـت هـر سـۀ آ ‌نهـا درزمینـۀ‬    ‫همـان سـنین کودکـی انگیـزه و اشـتیاق زیـادی بـرای‬      ‫بیگانهباعقایدیبیگان ‌هتر»‪،‬سا ‌لهادر حصرخانگی‬
                                                        ‫نوشـتن از خـود نشـان مـ ‌یداد و در یادگیـری رقـص‬
   95   96   97   98   99   100   101   102   103   104   105