Page 96 - ماهنامه شماره 18 برای فردا
P. 96
96شمار ٔههجدهـم | مهݠـرمــاه1396
....................................................................................................
.....................................................................................................
.....................................................................................................
سخنرانی چیسوا میواش پس از دریافت جایزه نویشتات جایزه دوسالانه نویشتات جایزه نوبل ادبیات
ایـن رمـان شـد ... .هما نگونـه هـم کـشـهکقبلاگًلیرذکـیر مسـئلۀ تبعیـد مهمتریـن دغدغـۀ هرتـا مولـر اسـت ادبـی و معرفی شـاعران ه مزبانـش به جهانیان به او
شـد ایـن رمـان برگرفتـه از زندگـی osjar و ب یشـک او جایـزۀ نوبـل را بـه خاطـر پرداخـت اهدا کرد .میواش هنگام دریافت جایزۀ نوبل گفت:
pastoirاسـت ،مـردی کـه مدتـی طولانـی را در ایـن هنرمندانـه و انسـان یاش بـه ایـن مسـئله دریافـت «من جزء کوچکی از ادبیاتی ترجم هناپذیر هستم».
اردوگا ههـا سـپری کـرد.2 کـرده اسـت .تبعیـد تأثیراتـی عمیـق بـر روح و جـان جایـزه نوبـل ،کـه تحـت نظـارت آ کادمـی اسـتکهلم
مولـر داشـت .ایـن امـر را م یتـوان ب هوضـوح در اسـت ،هویتـی دوگانـه دارد؛ از یـک سـو اسـتوار بـر
به نظر نگارنده ،دریافت نگر شهای آوانگارد هنری گف توگویـی کـه بـا او در سـال 2012بـرای کتـاب The جا هطلبی و ثرو تاندوزی بنیا نگذار آن ،آلفرد نوبل
و ادبـی ،فقـط و فقط ب هوسـیلۀ نهادهای آ کادمیک Hunger Angelانجـام شـد دیـد .نگارنـدۀ مقالـه اسـت و از سـویی دیگـر نهـادی اسـت تـا بـه کرامـت
صـورت م یگیـرد و هما نگونـه کـه بیـان شـد ،وجـه آوردن ترجمـۀ محتوایـی ایـن گف توگو را بـرای درک انسـانی ارج نهد و با نگاه های ضدانسـانی مخالفت
مشـترک هـر دو جایـز های کـه از آ نهـا سـخن گفتیـم کنـد .جایـزۀ نوبـل در بخـش ادبیـات م یکوشـد
در آ کادمیـک بـودن نگـرش آ نهاسـت؛ یکـی از بهتـر موضـوع لازم م یدانـد: عالوه بـر نگـرش فرمـال بـه متـن ادبـی ،بـا نگرشـی
آ نهـا را دانشـگاه اوکلاهامـا و دیگـری را آ کادمـی درواقـع ،ایـن کتـاب تلاشـی بـرای نوشـتن داسـتانی
اسـتکهلم حمایـت م یکنـد .ایـن نگـرش آ کادمیـک دربـارۀ تبعیـد بـود؛ ماننـد آثـار نخسـتینم کـه ایدئولوژیـک بـه آثـار ادبـی نـگاه کنـد.
و آزاد یخواهانـه بـه متـون ادبـی موجـب م یشـود خواند هایـد؛ مثـل زندگـی مـادرم .شـاید مـن درک نویسـندۀ دیگـری از اروپـای بلوک شـرق که توانسـت
صـدای نویسـندگانی کـه پـرواز اندیش ههایشـان از درسـتی از کم پهـای تبعیـدی نداشـته باشـم، در سـال 2009ایـن جایـزه را دریافـت کنـد هرتـا مولـر
آفـاق زمانـه فراتـر اسـت ،شـنیده شـود و بـا تقدیـر از امـا آثـار آن را دیـد هام؛ مـادرم یـک تبعیـدی بـود.
بـه یـاد دارم کـه در کودکـی ،مـادرم همیشـه نحـوۀ رومانیایـی اسـت.
آ نهـا بـه کرامـت انسـانی حرمـت گذاشـته شـود. درسـ تکردن سـی بزمینی را به من یاد م یداد .این هرتـا مولـر در سـال 1953در خانـواد های بـه دنیـا
ایجاد این نهادها ،هما نطور که دیده شـد ،نیاز به مسـئله در خاطـر هام مانـده اسـت؛ امـا سـی بزمینی آمـد کـه جـزو اقلی تهـای آلمانـی در رومانـی بـود.
زمینـۀ غنـی فرهنگـی و تاریخـی نـدارد .درواقـع آنچه دیگـر کافـی اسـت .ایـن مـادۀ خورا کـی بـرای نسـل پـدرش در زمـان جنـگ جهانـی دوم از اعضـای گروه
مـادران مـن نقـش امدادرسـانی داشـته اسـت؛ اس اس وافـن بـود و بعدهـا در زمـان حکومـت رژیـم
لازم اسـت نگرشـی دمکراتیک به جهان اسـت. امدادرسـانی بـه ه مکمپـی ...درواقـع کمـپ بـرای کمونیسـتی ،از راه رانندگـی امـرار معـاش م یکـرد و
ایـن نوشـتار تلاشـی بـود بـرای نشـا ندادن صورتـی پـدران و مـادران مـا کمـپ زندگـی نبـود ،بلکـه کمـپ مـادرش را نیروهـای شـوروی بـرای کار اجبـاری بـه
متمایـز از نگرشـی خـام بـه ادبیـات و نهادهـای آزمایشـگاهی بـود . ...نـگاه ضدآلمانـی اسـتالین
ادبـی؛ روایتـی کـه در پـی ایجـاد تفکـری آزاد اسـت. ب هانـدازۀ نگاه ضدیهودی هیتلر قدرتمند و مسـتبد اردوگا ههـای نظامـی بـرده بودنـد.
همپوشـانی اندیشـۀ دو نویسـنده و نهادهـای ادبـی بـود .او انسـا نهای زیـادی را بـه کار در اردوگا ههـای هرتـا مولـر از همـکاری بـا پلیـس مخفـی رژیـم
ذکرشـده چیـزی جـز این نیسـت تـا با بیـان روایتی یا کار اجبـاری م یگماشـت تـا بـه مرحلـۀ شکسـت کمونیسـتی رومانـی سـرباز زد و بـه همیـن دلیـل
ایجـاد صدایـی ،اجـازه ندهنـد فاتحـان کوتا همـدت عاطفـی و فیزیکـی برسـند و خـرد شـوند ... .آغـاز شـغلش را از دسـت داد و تبعید شـد .همین زندگی
جهـان ،چـون هیتلـر و اسـتالین ،صدایشـان را تبعید شهروندان رومانیایی در سال 1945بود... . پرفرازونشـیب ،دو عامـل تبعیـد و زندگـی در اقلیـت
یکسـره در گـوش تاریـخ بخواننـد و گمـان برنـد کـه سربازان افرادی که توانایی جنگیدن را نداشتند با را بـه دو الگـوی مهـم در آثـار او تبدیـل کـرد .آثـار مولر
مالـک مردما نانـد .مولـر و میـواش هـر دو بیننـدگان خود به اردوگا هها م یبردند؛ مثل مادران ما .مادرم توصیف به ت حاصل از جنگ اسـت .داسـتا نهای
جنگ بودند؛ اما هر دو ،رو شها و وجوه متفاوتی از پـ ساز آن دوره بـه برلیـن رفـت و همـان جـا مانـدگار مولـر نقـد دوران حا کمیـت کمونیسـت بـر رومانـی
جنـگ را بـرای مخاطبان خود عیان کردند .درواقع شـد .هر بار که به دیدارش م یروم ،رویش را به من اسـت کـه بـا زیرلای ههایـی عمیـق بـه مسـئلۀ تبعیـد
بـرای آ نهـا جنـگ چهـر های دارد کـه گـرد تاریـخ آن م یکنـد و م یگویـد فلانـی هم مرد و بعد من در ذهن اجبـاری م یپـردازد .نگـرش انسـانی وی بـه جهـان
را م یپوشـاند؛ بنابرایـن ،هـر دو تالش م یکننـد تـا خـود م یگویـم هرتا ،باید زودتر داسـتانی در اینباره اطرافـش موجـب شـد کـه او نویسـند های جهانـی
هـر بـار ،بـا روایتـی جدیـد ،ایـن غبـار را پـا ک کننـد تـا بنویسـی؛ زیرا بسـیاری از شـاهدان آن دوره در حال شـود .آ کادمـی نوبـل نیـز هرتـا مولـر را شایسـتۀ
صـدای انسـا نهای دف نشـده زیـر آوارهای جنگ از تر ککـردن مـا هسـتند ... .همیـن مسـئله موجـب دریافـت جـازۀ نوبـل دانسـت؛ زیـرا «داسـتا نهای
مولر علیه سـتم حا کمه اسـت ...داسـتا نهای مولر
یادمـان نـرود.
داسـتا نهای ضدتبعیـد 1اسـت».
.1اﺻطﻼح ﺿﺪتﺒﻌیﺪ را اولیﻦ ﺑار ،نوﯾسﻨﺪة اﺳﭙانیاﯾﻰ ﮐلودﯾا ﮔوﯾلﻨﺒﻪ ﺑﻪ ﮐار ﮔرفﺖ؛ اﯾﻦ واژه ﺑرای توﺻیﻒ نوشﺘار و نوﯾسﻨﺪههاﯾﻰ ﺑﻪ ﮐار مﻰرود ﮐﻪ تﺒﻌیﺪ ﺑراﯾﺸان نوﺳﺘالﮋی نﺸﺪه اﺳﺖ.
.2در ادامﮥ مﺼاﺣﺒﻪ ،مولر ﺑﻪ موﺿوع هوموﺳﮑﺸوال )هﻤﺠﻨﺲﺑاز( ﺑودن ﭘرتاﮔﻨیسﺖ داﺳﺘان مﻰﭘردازد .ﺑﻪ زﺑان ﺑﻬﺘر ،اﻗلیﺖ ﺑرای مولر ﺑﻪ شﮑﻞ ﺟﻨسﻰ نیﺰ مطرح اﺳﺖ.

